شما بدانید که این نهضت شما ملت ایران، این عظمت قدرتهای بزرگ که با تبلیغات تحمیل کرده بودند بر دماغها که اصلًا نمیشود با انگلستان درافتاد، حالا هم دیگر اصلًا با امریکا نمیشود دیگر درافتاد، این عظمت را شکست. یعنی شما ملت عزیز ایران، زن و مردتان ریختید در خیابانها و با فریاد الله اکبر، این عظمتی که در قلوب اشخاص پیدا شده بود و ملتها را وادار میکرد که ساکت باشند مبادا یک وقتی بربخورد به آنها، این را شکست. ما در آن قضیه سابق هم کوشش میکردیم که این معنا که نمیشود با دولت درافتاد، این را بشکنیمش. نمیشود در مقابل قدرتها نفس کشید و باور آورده بودند به ملت ما، به طوری که به خودشان حق نمیدادند، اگر یک پاسبانی میآمد میخواست یک چیزی تحمیل کند، به خودشان حق نمیدادند که در مقابلش یک کلمهای بگویند. سکوت پرده انداخته بود، سایه انداخته بود به سر ملت ما. این معنا کم کم شکسته شد. صداها درآمد. نهضت شما آن را شکست. و نهضت شما الآن این معنا را هم شکست در دنیا که نمیشود در مقابل امریکا [ایستاد] اول قدم این است که انسان «میشود» و «نمیشود» را ارزیابی کند.