البته یک جهت دیگر هم هست که عرض میکنم؛ جهت دیگری که هست جهت فرهنگ جوامع بوده است. این جوامع [را] دیدهاند، مطالعه کردند که اگر فرهنگ اینها یک فرهنگ مستقل صحیح باشد، از توی اینها یک جمعیتهای سیاسی مستقل و امین پیدا میشود و این هم برای آنها مضر است. بِناءً عَلَیْه، در جانب اسلام و روحانیت، دو چیز را سد میدیدند: یکی اصل اسلام را، و یکی هم روحانیت را؛ و در جانب دیگر باز احتمال این را که اگر این فرهنگ یک فرهنگ مستقلی باشد، در بین اینها تربیت میشوند یک جوانهایی و یک رجالی [که] اگر اینها تربیت بشوند، لا محاله مقدرات مملکت دست اینها میافتد، باز هم مانع میشوند از اینکه اینها برسند به آمال خودشان، که آن آمالْ زیرزمینیهاست. روی زمینی هم هست؛ ولی مهمش آنهایی است که در زیر زمین دارند. درصدد برآمدند که ... این سه تا مطلب را و این سه تا سد را بشکنند.