اینها میگویند- مال حالا هم نیست، مساله سابقه دار است و ریشهاش هم برای این است که این ملتِ اسلام را از قرآن جدا کنند، از اسلام جدا کنند- این تبلیغاتی که شده است و از تعبیراتشان گاهی «اسلام، افیون جامعه»- که همین امروز آنکه من خواندم نوشته بود یا دیروز دیدم- گاهی «دین، افیون جامعه است». وقتی دین را میگویند که افیون جامعه است، باید انسان ببیند که اولًا این حرفی که اینها میگویند و تبلیغی که اینها میکنند، اساس این حرف چه است؟ برای چه یک نفر روزنامهنویسی که در شوروی هست یک همچو مطلبی را- تیتری را- در روزنامهاش مینویسد؟ این چه نظری دارد که از آن طرف دنیا یک همچو مطلبی را مینویسد که اسلام کذا یا دینْ کذا، و اساس این مطلب چه هست؟ اساس این مطلب همین است که اینها که میخواهند استفاده بکنند از شما و مملکت شما، استثمار کنند شما را و مملکت شما را هم هر چه دارد ببرند؛ باید آن چیزهایی که احتمال میدهند که مانع باشد از این غارتگری، اینها را از جلو بردارند که آزادانه بتوانند یک کاری را که میخواهند انجام بدهند. چه بکنند؟ این مانع یا احتمال مانعیت در چه هست؟ یکی در اسلام است- خود اسلام، یا دین. نه اینکه اینها همین طوری خودشان گفتند؛ اینها مطالعات کردند و روی مطالعاتْ این مسائل را میگویند، طرح میکنند. اینها متن قرآن را مطالعه کردهاند، اسلام را هم مطالعه کردهاند و فهمیدهاند که قرآن یک کتابی است که اگر مسلمانها به آن اتصال پیدا کنند تودهنی میزند به این اقوامی که میخواهند بیایند سلطه پیدا کنند بر مسلمین. قرآن میگوید هرگز خدای تبارک و تعالی سلطهای برای غیر مُسْلم بر مُسْلم قرار نداده است. هرگز نباید یک همچو چیزی واقع بشود؛ یک تسلطی، یک راهی، حتی یک راه نباید پیدا بکند: لَنْ یَجْعَلِ اللهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُوْمِنینَ سَبیلًا اصلًا راه نباید داشته باشند مشرکین؛ و این قدرتهای فاسده راه نباید داشته باشند بر مسلمین.