تمام رسانهها مربی یک کشور هستند؛ باید تربیت کنند کشور را، افراد یک کشور را؛ و باید خدمت کنند به ملت. روزنامه از ملت است و برای ملت است؛ و چنانچه بر خلاف مسیر ملت بخواهد یک روزنامهای- یا چیز دیگری- رفتار بکند، خود ملت با او مخالفت میکنند. لازم هم نیست که مخالفتش این باشد که بریزد و بزند و بشکند؛ نه، اینها این کار را نمیکنند؛ لکن روزنامه برای خواننده است، وقتی خواننده نباشد روزنامه نیست. رادیو برای این است که گوش کنند مردم؛ وقتی رادیو را درش را بستند و هیچ کس گوش نکرد رادیو نیست. در هر صورت، این چیزها به خدمت ملت است، نه بر خلاف مسیر ملت. هر نویسندهای که بر خلاف مسیر ملت بخواهد بنویسد، این اسباب این میشود که روزنامه بدنام بشود؛ گفته بشود که این روزنامه ملی نیست، این روزنامه برای اجانب است. و این البته بر خلاف مصلحت روزنامه است، و بر خلاف شغل روزنامهنویسی است. روزنامه نویس باید حفظ کند احترام خودش را؛ و حفظ احترام این است که روی مسیر ملت رفتار کند، خدمتگزار به ملت باشد. اگر چنانچه بر خلاف مسیر ملت و بر خلاف خواست ملت، عمل بکند، این پیش ملت، دیگر احترام ندارد.