دستهایی در تلویزیون هست که انحراف پیدا میشود در آن، مثل اینکه مدیران تلویزیون درست نمیتوانند درست برسند به مسائل. دستهائی فاسدی هست که بسیاری از کارها و بسیاری از چیزهایی که در تلویزیون هست، چیزهای انحرافی است. بسیاری از شعارهایی که در تلویزیون هست، اشعاری که در آنجا میخوانند، چیزهایی که در آنجا میگویند، از همین گروههای انحرافی است. اینها باید اصلاح بشود. تا کِی باید که باز تلویزیون ما تابع مسائلی باشد که همهاش انحرافی است؟ یک مسئله انحرافی را چند دفعه در تلویزیون میگویند، اظهار میکنند. آن مصاحبهگر میرود مصاحبه میکند، توی دهان مردم میگذارد چیزهایی را که برای ناراحتی مردم [است]. چند دفعه تکرار میکند یک مطلب را که از آنها یک اقراری بگیرد، هر چه آن هم میگوید حالمان خوب است، این باز اصرار میکند به اینکه مردم را به وحشت بیندازد که کار هیچ خوب نیست! همه جهات فاسد است! اینها را باید بریزند بیرون از تلویزیون. اگر نمیتوانند، من بفرستم بکنم این کار را. چرا بکنم؟ مسامحه این همه دارد میشود و در همه جا، در همه جا، دارد مسامحه میشود.