حالا چه شده است كه ما حالا بايد بعد از اينكه تمدن از شرق طرف غرب رفته، شرق تمدن را صادر كرده به غرب، حالا ما به واسطه يك كارهاى ناشايستهاى بايد عقب افتاده باشيم و دستمان را طرف غرب دراز كنيم.
بايد شرق سر جاى خودش بايستد و خودش را بيابد. تبليغات زياد، اسباب اين شده است كه شرق خودش را گم كرده، ما خودمان را گم كرديم. هر چيز را صحبت مىشود، مىگويد بايد شما ببينيد. اسمائى كه در اينجا متعارف بود، مىگذاشتند، داروخانه بايد اسمش اروپايى باشد؛ خيابان هم بايد اسم يكى از اروپاييها يا امريكاييها تويش باشد. هر جا مىرفتى بايد اين باشد. اجناس هم كه درست مىكردند، خود ايران جنس مىبافت، بعد آن كنارش بايد خط انگليسى باشد، يا خط لاتين باشد، تا بگويند از انگلستان آمده است اين! گم كرديم ما خودمان را. بايد پيدا كنيم خودمان را، بايد از همه اين خيابانها، از همه اين داروخانهها، از همه اين مؤسسات، اين اسماء نحسِ خارجيها زدوده بشود. چيزهايى كه مربوط به رژيم خارج است، طاغوتى است، تمام اينها بايد زدوده بشود. تا اينكه كم كم افكار متوجه خودمان بشود كه ما خودمان دارا هستيم؛ و فرهنگ دارد شرق؛ فرهنگ غنى دارد. كسى كه فرهنگ غنى دارد چرا برود سراغ ديگران و از ديگران بخواهد فرهنگ را بگيرد؟ و ديگران هم به ما فرهنگ نمىدهند. نافرهنگى مىدهند! ديگران به ما نخواهند يك مطلبى كه به درد ما بخورد به ما بدهند. آنها چيزهايى كه به درد خودشان نمىخورد به ما مىدهند. شواهد زياد است در اينكه هر چه به درد خودشان نمىخورده است اينجا فرستادند، در صورتى كه آن چيزها ممكن است تباه كند ما را.