يك كشورى وقتى آسيب مىبيند كه ملتش بىتفاوت باشد راجع به آسيبها. آن وقت كه مملكت شما را، آنها مىآمدند و همه آن كارهاى خلاف مصالح شما را مىكردند، براى اينكه ملت يك ملتى بود كه خوابش كرده بودند، مخمورش كرده بودند، تهى كرده بودند ملت را از خودش. خودش را، اصلش نمىشناخت. هر چه مىديد غرب مىديد، هر چه مىديد مراكزى كه مراكز قدرت بود مىديد، قدرت خودش را فراموش كرده بود.