وابستگی روحی پیدا کردیم

سخنرانی در جمع پرسنل کمیته انقلاب اسلامی (سلب استقلال فکری- غربزدگی)
۹ خرداد ۱۳۵۸/ ۴ رجب ۱۳۹۹ «۱»
خودباختگی,
وابستگی روحی پیدا کردیم

هى تو گوشش نخوانند كه فرنگ نمى‌دانم- اروپا، امريكا. هى تو گوشها خواندند اين را؛ همه چيز بايد از آنجا باشد؛ همه چيز ما وابسته بايد باشد، اخلاقمان هم بايد وابسته باشد؛ وقتى هم كه آزادى مى‌خواهيم‌ يك آزادى غربى مى‌خواهيم؛ ما بايد غربى باشيم؛ يك آزادى مى‌خواهيم كه همان شبيه آزادى غرب باشد. اين معنا به اين زودى از توى مغزهايى كه شستشو شده است، چهل- پنجاه سال، بيست- سى سال و به جاى مغز ايرانى مغز اروپايى آمده است، به جاى فكر ايرانى فكر غربى جانشين آن شده است- اين- به اين زودى نمى‌شود رفعش كرد. اين محتاج به يك طول مدتى است كه فرهنگ يك فرهنگ مستقل؛ نه يك فرهنگ استعمارى كه آنها براى ما ديكته كردند. آنها براى ما ديكته كردند. فرهنگ ما را طورى كردند كه ما همه چيزمان الآن عوض شده؛ غربى شده، وقتى هم حرف مى‌زنيم حرفمان غربى است. وقتى اسم خيابان مى‌گذاريم اسم خيابانهاى غرب را مى‌گذاريم؛ اسم اشخاص غربى را مى‌گذاريم: خيابان «روزولت»! خيابان «كندى»! خيابان كذا. اينها غربزدگى است. در تمام اروپا بگرديد يك خيابان «محمد رضا» پيدا نمى‌كنيد؛ يك خيابان «نادر» پيدا نمى‌كنيد. خيابانهايمان هم خيابان غربى است! تعارفهايمان هم با هم تعارف غربى است. آداب و معاشرتمان هم، با هم معاشرت غربى است. همه چيز. ما يك وابستگى روحى پيدا كرديم. اين وابستگى روحى از همه چيزها براى ما بدتر است.