اساساً باب احزاب، از اول که پیدا شده است و اینها با هم جنگ و نزاع کردند، به نظر میرسد که با دست دیگران [بوده] برای اینکه اینها با هم مجتمع نشوند. و آنها از اجتماع یک تودهای میترسند، از این جهت به واسطه اینکه اینها مجتمع با هم نشوند و مربوط با هم نباشند، این امر را کردند و خودشان هم یک چیزی، صورتی آنجا درست کردند که اینها ببینند که مثلًا در مجلس انگلستان حزب کارگر داریم و حزب مثلًا کذا؛ خوب ما هم خوب است داشته باشیم! اما آنها یکجور دیگر فکر میکنند، اینهایی که از آنها اخذ میکنند یک جور دیگری فکر میکنند. اینها وقتی که با هم دو حزب تشکیل دادند، دو جبهه مخالف و دو جبهه دشمن تشکیل میدهند! این دشمن اوست، او هم دشمن اوست، و آنها استفادهاش را میکنند! آنها بازی میدهند اینها را که البته مملکت متمدن باید حزب داشته باشد، احزاب داشته باشد؛ خوب پس ما هم باید احزاب داشته باشیم! اما احزابی که ما درست میکنیم این طوری است که این حزب با آن حزب تمام عمرش را صرف میکند در اینکه این او را بکوبد و او این را بکوبد.
از اول این طوری زاییده شد احزاب در ایران- به حَسَب نظر من. حالا هم که به صورتهای دیگری درآمده است؛ حالا هم انسان میبیند که اینها باز با هم همین طور دشمنی میکنند و مخالفت میکنند. و این را هم من احتمال میدهم که یک دستی از خارج در کار باشد.