گروههایی که با جمهوری اسلامی و با اسلام روی خوشی نداشتند. یا به حسب مکتب انحرافیشان مخالف بودند، و یا ترس داشتند از اسلام و گمانهای باطلی درباره اسلام میبردند، این گروهها هم شروع کردند عرض وجود کردن. این عرض وجود این گروههای بسیار فراوان، که در روزنامهها تا صد تا- یک قدری هم بیشتر یا همان حدود صد تا- گفته میشود که تا کنون گروههای مختلف تا این قدر با اسمای مختلف پیدا شده است، این گروههای مختلفی که پیدا شده است به نظر آدم میآید که علاوه بر اینکه یک گروههایی با اسلام مخالفند، و یک گروههایی هم از اسلام میترسند، و لو اینکه یک مکتبِ مخالفی ندارند لکن از اسلام ترسیدهاند، و بیجهت هم ترسیدهاند لکن خوب، ترسیدهاند؛ علاوه بر این، یک دستهای زیر پرده در کار هست برای درست کردن این گروههای مختلف و ایجاد اختلاف کردن، که الآن در ایران این عوامل هست. یکی احساس پیروزی؛ که دنبال احساس پیروزی، برگشت به این است که حالا ما بعد از پیروزی میخواهیم ثمراتی داشته باشد؛ و همچو گمان کردند که فوراً تا پیروز شدند همه چیز درست میشود؛ یک مملکتی که همه چیزش به باد رفته، یکدفعه همه چیزش درست میشود؟! این یک عامل بود.
یک عامل دیگر هم آن گروهبندیهایی که شده است و دستهایی که در کار است. آنهایی که میخواهند منافع ماها را ببرند و خوف این را دارند که اگر اسلام تحقق پیدا بکند و رژیم جمهوری اسلامی درست پابرجا بشود دیگر برای آنها جایی نیست، آنها شروع کردند به ایجاد این طور گروهها برای ایجاد اختلافات. دستجات مختلفی، چه باقیمانده آن رژیم سابق و تفاله آن و چه آن قدرتهای بزرگی که طمع به ایران دارند و باز هم نمیتوانند دست بردارند و چه این گروههایی که هر کدام برای مقصد خاص خودشان و خوف از اسلام یا مخالفت با اسلام درست شدهاند، اینها همه اسباب این شده است که الآن یک اختلافاتی در سطح کشور وجود دارد؛ و دستجات مختلفی هم فعالیتهایِ- به قول خودشان- سیاسی دارند؛ و یک دستههایی هم هستند که اینها فعالیتهای تخریبی دارند که خرابکاری میکنند. از این جهت، مسئلهای است که بعد از هر انقلابی اجتناب ناپذیر است و در ایران، که یکی از انقلابهاست، به واسطه این جهات مختلفه- و شاید بعضی جهات دیگر این- اختلافات پیش آمده است.