آنی که برای ما همه چیز را آورد، این دو مطلب بود: اسلام، وحدت کلمه. مع الاسف بعد از اینکه این انقلاب این قدم اول را برداشت و پیروز شد و این سد را شکست، این اشخاصی که آن وقت هم مخالف بودند، لکن حرف نمیزدند و آن اشخاصی که تحت تاثیر تبلیغات سوء غربیها و اینها واقع شدند، اینها شروع کردند یک جبههها درست کردن؛ جبهههای مختلف، در صورتی که صلاح نبود. صلاح این بود که جبههها همه با هم باشند، تا اینکه ما این مساله را وقتی به آخر رساندیم، آن وقت هر جبههای دلش بخواهد علی حدّه، هر حزبی بخواهد علی حدّه، هر [گروهی] علی حدّه. اما به این زودی که ما [هنوز] در بین راه هستیم، بیاییم متفرق بشویم، این صحیح نبوده است. لکن خوب، شده است. و دنباله این مسائل که از آن وحدت کلمه دست برداشتند و آن وحدت مقصد که عبارت از اسلام بود. باز یک مقداری دست برداشته شد. یک عدهای دست برداشتند. دنبال آن این فجایعی بود که یکی بعد از دیگری [پی در پی] واقع شد، غائله کردستان، غائله آذربایجان، که الآن ما در آن وارد هستیم.