در اين پنجاه سال ما را از اينكه بفهميم گرفتاريمان چيست اغفال كرده بودند. ما آن ميكروبهاى فاسد را و مُفسِد را براى خودمان درمان مىدانستيم! ما آنهايى كه ما را به تباهى مىكشيدند براى خودمان معالج مىدانستيم. ما را اين طور درست كرده بودند، با آن تبليغات دامنهدارشان به ما اين طور حالى كرده بودند كه شما بايد هر چه كه مىخواهيد، هر تمدنى كه مىخواهيد، هر فرهنگى مىخواهيد، از غرب بايد براى شما بيايد، خودتان نداريد.
[با] اين افكار پوسيدهاى كه اينها تزريق كردند به وسيله قلمهاى فاسد و به وسيله گفتارهاى منحرفكننده، ما را همچو بار آوردند و جوانهاى ما را همچو بار آوردند كه آنكه زهر مُهلِك براى جامعه ما بود خيال كند دواى دردش است!