البته دو تفکر هست، باید هم باشد. دو رای هست، باید هم باشد. سلیقههای مختلف باید باشد، لکن سلیقههای مختلف اسباب این نمیشود که انسان با هم خوب نباشد. من عرض کردم مثل طلبهها که با هم مباحثه میکنند، آن وقتی که مباحثه میکردند جار و جنجال جوری بود که انسان خیال میکرد دشمن هم هستند، وقتی مباحثه تمام میشد مینشستند به دوستی کردن و انس. اگر در یک ملتی اختلاف سلیقه نباشد، این ناقص است. اگر در یک مجلسی اختلاف نباشد، این مجلس ناقصی است. اختلاف باید باشد، اختلاف سلیقه، اختلاف رای، مباحثه، جار و جنجال اینها باید باشد، لکن نتیجه این نباشد که ما دو دسته، بشویم دشمن هم. باید دو دسته باشیم در عین حالی که اختلاف داریم، دوست هم باشیم.