همچو تبلیغات کرده بودند که ما را از خودمان به خودمان بدبین کرده بودند. محتوای ما را بیرون کشیده بودند. ما یک آدمهایی بودیم که همهاش توجهمان به غرب بود. الآن هم که ملاحظه میکنید، الآن هم همین طور است. الآن هم که ما میگوییم اسلام، شما میگویید: «اسلام، اسلام» یک گروههایی هم دور هم نشستهاند و میگویند: دمکراتیک، دمکراتیک. چرا؟ برای اینکه اینها همچو غربی شدهاند، همچو غربزده شدهاند، نمیتوانند تصور بکنند که یک کشور با برنامه اسلامی میتواند اداره بشود. اینها غفلت از این میکنند، یا خودشان را به غفلت میزنند، که هفتصد- هشتصد سال این اسلام بر همه ممالک حکومت کرد. حالا میگویند نه! جمهوری اسلامی نه؛ جمهوری دمکراتیک! این برای این است که محتوا ندارند اینها. اینها را [با] تبلیغات همه جانبهای که کردند همه را از آن باطنشان بیرون آوردهاند؛ مغزهایشان را به اصطلاح شستند و به جای آن غرب را نشاندهاند. استقلال فکری را از ما گرفتهاند، استقلال خودمان را، شخصیتمان را، از ما گرفتهاند.