همه ما موظفيم به اينكه كشورى را كه از گلوى استعمار بيرون كشيديم، حالا خودمان ادارهاش كنيم به طورى كه ديگر محتاج به آنها نباشيم. اين احتياجِ به دشمن؛ تلخترين چيزهايى است كه در ذايقه انسان بايد باشد. يك وقت انسان احتياج دارد به برادرهاى خودش؛ اين هم خوب نيست؛ لكن يك وقت احتياج داشته باشد به دشمن خودش؛ يعنى آنى كه در طول تاريخ ما را استضعاف كرده است، در طول تاريخ به ما خيانت كرده است، جنايت كرده است، حالا ما محتاج به او باشيم در ارزاقمان، دستمان را پيشش دراز كنيم كه گندم بده، دستمان را پيشش دراز كرديم كه مستشار [بياور] اين به نظر انسان، تلخترين چيزهايى است كه در ذائقه انسان بايد باشد كه پيش دشمنش، پيش آنكه همه چيزش را از بين برده، دست دراز كند كه به من ارزاق ما را بده. بايد ملت ما اين تحول را پيدا بكند كه عارش بيايد كه به امريكا بگويد گندم به ما بده، يا مستشار به ما بده، خودش بايد دنبال كار خودش باشد، خودش بايد قيام كند و حوايج خودش را برآورد. همه بايد با هم كمك بكنيم؛ يعنى ملت، همه قشرهاى ملت، بايد درصدد اين باشند كه خودكفا باشند؛ محتاج نباشند. آن وقت قشر كشاورز كشاورزيش را بايد توسعه بدهد، و زياد توسعه بدهد، الحمد للَّه در اين سال توسعه پيدا كرده بود، بلكه در جايى ديدم كه راجع به قم و اطراف قم بود كه چهار مقابلْ قم و اطراف قم زياد شده است امسال از سالهاى سابق. ما اميدواريم كه سالهاى بعد جورى بشود كه ما صادركننده باشيم، و آنها محتاج به ما باشند؛ نه جورى باشد كه ما پيش كسانى كه به ما آن طور رنج دادند برويم بگوييم شما به ما گندم بدهيد، بعدش هم بايد در همه امور اين طور باشد.