بعد از اینکه یک ملتی پیروز هم شدند، به واسطه اینکه قشرهای مختلف مقاصد مختلف دارند، بعد از پیروزی شروع به مخالفت میکنند. ما دیدیم این معنا را که بعد از اینکه ملت ایران پیروز شد، آن جبههها و آن گروههایی که در آن وقت مخالفتی نمیکردند بعد از پیروزی، برای بهرهداری و برای اینکه این مسئله معجزهآمیز را هر کدام به خودشان نسبت بدهند، آنها به مخالفت برخاستند. در کردستان دمکراتها حساب میکردند که ما دخالت داشتیم در پیروزی و ما باید الآن چه بکنیم. و در جاهای دیگر گروههای مختلف، چه گروههایی که در تهران بودند و چه گروههایی که پخش بودند در همه ایران، آنها هم بپاخاستند و مخالفت کردند، و آن وحدت کلمه را شکستند. به امید اینکه ما عمل کردیم و ما پیروز شدیم و ما بهرهبرداری باید بکنیم، هر کدام به خیال این افتادند که باید ما از بین ببریم دیگران را و ما باشیم. و این برای این است که اشخاصی که در آن وقت یا گروههایی که در آن وقت اظهار وجود نمیتوانستند بکنند، برای آن موج بزرگ، یا نمیخواستند بکنند، برای اینکه آن رژیم ساقط بشود، بعد از اینکه پیروز شد ملت، هر طایفهای سربلند کرد و پیروزی را به اسم خودش میخواست ثبت بکند. یک دستهای میگفتند که ما بودیم که قیام کردیم! در همین دو روزه، در روزنامهای بود یا در خبرگزاریهای خارجی بود که این پیروزی را کمونیستها به دست آوردند! این برای این است که بهره بردارها و میوهچینها در بین ملت پخش هستند و خودشان کنار مینشینند و نظر میکنند ببینند کی پیروز شد؛ چنانچه جمهوری اسلامی پیروز شد؛ اینها بیایند بگویند که ما بودیم که این جمهوری اسلامی را درست کردیم. و چنانچه اجانب پیروز شدند؛ بگویند که ما بودیم که این پیروزی را برای شما تحصیل کردیم. اگر شرق پیروز شد؛ بگویند ما کمونیست حقیقی هستیم! اگر غرب پیروز شد؛ بگویند که ما شبیه کمونیست بودیم؛ و با شما موافق بودیم! وقتی که پیروزی حاصل میشود، هم برای اینکه این نقش بزرگیِ پیروزی را هر طایفهای برای خودشان ثبت کنند، و هم برای اینکه این بهرههایی که پیروزی پیدا میکند و آن پیامدهایی که دنبال پیروزی است برای خودشان ثبت کنند و بهرهجویی کنند، به مخالفت میایستند.