شما آقایان کارگر، که عضو موثر این کشور هستید، برای اینکه دست دیگران را از آن کوتاه بکنید، دیدید که در این یک سال و چند ماه آمدند هی در بین شماها هی یا نطق کردند یا وسوسه کردند، یا یک دستهای را وادار کردند به اعتصاب و امثال ذلک، به اسم اینکه ما طرفدار شما هستیم. اگر کارگر در یک کشوری کار نکند و اعتصاب کند، این کشور به هلاکت میرسد. اینها که با اسم اینکه ما با شما موافقیم و مثلًا، [میگویند] شما چه جور و آنها چه جور، نمیخواهند برای شما دلسوزی- به حسب- واقع داشته باشند. با اسم دلسوزی میآیند و فلج میکنند کارخانههای مملکت را و با اسم دلسوزی میروند و فلج میکنند کشاورزی را. همینها هستند که وقتی کشاورزها خرمنهایشان را جمع میکنند، آتش میزنند. الآن هم بازدارند آتش میزنند و اگر محافظت نشود، محافظت صحیح نشود، همهاش را آتش میزنند. ما دشمن نهضت و انقلاب را از این میفهمیم که آنهایی که با این انقلاب راه دارند میروند، با این ملت راه دارند میروند، با این کشاورز و کارگر دارند راه میروند و میخواهند کشور را از قید و بند خارجیها آزاد کنند. آزاد کردن هم به کار کردن است و کشاورزی کردن است و کار در کارخانهها کردن است و کار در سایر جاها کردن. کشور ما اگر بخواهد آزاد باشد، اگر بخواهد مستقل باشد، وابسته به خارج نباشد، باید خودش کار کند. آنهایی که میآیند در بین شماها و مانع از کارتان میشوند یا یک دستهای درست میکنند مانع از کارتان میشود یا اینکه پولها را از خارج به ایشان میدهند که بیایند بدهند به بعضی از این کارگرهای غافل تا اعتصاب بکنند و آنهایی که در کشاورزی میروند ایجاد زحمت میکنند یا آنهایی که میافتند در کشور، سر تا ته کشور و شلوغ میکنند.