اگر اين معنا را ما توجه به آن بكنيم و بفهميم كه ما بايد خودمان براى خودمان وسايل زندگى را فراهم كنيم، خودمان براى خودمان كار بكنيم، اگر دستمان را از شرق و غرب كوتاه كنيم و خودمان مشغول فعاليت بشويم، ياد بگيريم لكن بعد از ياد گرفتن خودمان كار بكنيم، نرويم سراغ اينكه بنشينيم تا حتى يكى گليمى هم كه مىخواهيم، يك پتويى هم كه مىخواهيم از آنجا بياورند، يك تفنگى هم كه مىخواهيم از آنجا بياورند، اگر ما به اين معنا توجه كنيم و بيدار بشويم، دنبال بيدارى، اراده پيش مىآيد كه ما بخواهيم كه خودمان وسايل اجتماعى خودمان را فراهم كنيم با كوشش خودمان.
بايد كارهاى خودمان را انجام بدهيم. مدتى مىگذرد و ما خودمان صنعتگر خواهيم شد. آنهايى كه اين صنعتهاى بزرگ را درست كردند، آنها هم انسانهاى يك سر و دو گوشى هستند كه مثل ساير انسانهايند منتها قبل از ما بيدار شدند و ما را خواب كردند. قبل از اينكه ما بيدار بشويم آنها بيدار شدند. و همّ خودشان را صرف اين كردند كه با ايادى خودشان مستقيماً يا به غير مستقيم ما را غافل كنند. ما را خواب كنند و به ما تزريق كنند به اينكه شما نمىتوانيد.