ما میخواهیم کُردها محفوظ بمانند. مسلمانها را ما میخواهیم حفظشان بکنیم. و اینها مع الاسف چون مختلط با آنهاست، ما دستمان الآن بسته است که نمیتوانیم به طور قاطع عمل بکنیم، و الّا کاری ندارد اینها را از بین بردن. از اطراف ایلات، بعضی ایلات و عشایر، به من مینویسند که شما بگویید ما میرویم کار را انجام میدهیم. و من چه بکنم؟ خوب ما به ایلات بگوییم بروید بجنگید، یک وقت یک جنگ برادرکشی بشود؟ ما نمیخواهیم این کار بشود. خود کردستان باید اینها را تصفیه بکند، راهشان ندهند توی دهاتشان، راهشان ندهد توی شهرستانهاشان، خودشان باید این کار را بکنند. نگذارند که یک وقتی خدای نخواسته دیگر کارد به استخوان بکشد و یک کشتاری بشود که دیگر تَر و خشک خدای نخواسته با هم بسوزد. باید خودشان جلوگیری کنند. خودشان این اشخاص را معرفی کنند. ما گفتیم که غیر از یک چند نفر از این سران، که دیگر خیانتکار و آدمکش هستند، تمامشان مورد عفو هستند، تمامشان برادرهای ما هستند. آنها هم که در حزب دمکرات هستند، برادرهای ما هستند، بیایند برگردند به آغوش ملت، بیایند با خود ملت بشوند، شلوغی نکنند، این قدر کارهای خلاف نکنند. این قدر گمان نکنند که نمیشود اینها را از بین برد. نمیخواهیم که یک وقت خدای نخواسته در بین آنها اشخاصی که گناه ندارند، زن و بچه مردم کُرد که از خود ما هستند، به منزله اولاد ما هستند، ما نمیخواهیم که صدمه به آنها وارد بشود، و الّا کاری ندارد که اینها را از بین بردن. هم ارتش قوی است؛ و هم ژاندارمری قوی است؛ و هم سپاه پاسداران. این سپاه پاسداران از اطراف، یک وقتی اگر صحبت بشود، از اطراف میریزند و کار را تصفیه میکنند.
ما نمیخواهیم که برادرکشی بشود. ما میخواهیم با مسالمت، با ملایمت، با برادری، کارها درست بشود. شما این عده فاسدی که نمیگذارند زندگی شما، زندگی صحیح باشد و میخواهند کردستان را به خون بکشند، و بعد هم بلوچستان را به خون بکشند، بعد هم هر جا توانستند، شما خودتان اینها را تصفیه کنید. نگذارید که کسی دیگر بیاید تصفیه کند. خودتان، جوانهای محترم خودتان، جوانهای برومند خودتان، تصفیه کنند اینها را.