اين تبليغى بوده است كه بر ضد قرآن شده است و نكته اين تبليغ هم اين بوده است كه مسلمين را از قرآن جدا كنند و منطق قرآن را بشكنند در بين مسلمين، تا اينكه اين شرقيها، كه مسلمين هستند و داراى مخازن هستند، اين ديگر پشتوانهاى نداشته باشند كه مقاومت كنند. اگر قرآن و روحانيت قرآن نباشد، اين مردم و تودهها، اينها مقاومت نمىكنند. اينها هستند كه ممكن است [با آنها مخالفت كنند]؛ اين طور مطالعات به آنجا رسيده كه ... سد از براى راه استفاده غرب، آن عبارت از قرآن است و عبارت از آن كسانى كه درس قرآن خواندهاند؛ آنها ممكن است يك وقتى جلوگيرى بكنند از منافع [غرب]؛ پس بايد اين دو تا سد را شكست تا راه باز بشود. قرآن را با اين منطق، به قول خودشان شكستند، يا خيال شكستنش را داشتند، كه اصلًا دين، نه دين اسلام، اصلًا دين از اول كه بوده است يك مخدِّرى بوده. اين براى اين است كه نه اينكه آنها اطلاع نداشتند، آنها اطلاعاتشان صحيح بوده، داشتند اطلاعات آنها؛ [ولى] فريبكارى مىكردند؛ ماها اطلاع نداشتيم كه فريب مىخورديم؛ آنها فريب مىدادند و مقصد داشتند، مقصد سياسى داشتند كه منافعش به خودشان برسد، و ليكن مسلمين فريب خوردند؛ ما بىاطلاع بوديم. شايد در بين جوانهاى ما هم حالا هم باز كه به بركت اسلام و قرآن و روحانيت و اينها، يك همچو اساسى را دارند به هم مىزنند و متزلزل مىكنند، حالا هم اگر يك كسى كه از عمال آنهاست يا خير، خودش بازى خورده، شايد آن هم حالا همين حرف را باز تكرار كند كه نه، قرآن و مثلًا روحانيون، اينها مخدِّراتند؛ با اينكه مىبينند اين نهضتى كه در پانزده سال پيش از اين تا حالا بپا شده است و الآن متزلزل كرده است، نه [تنها] شاه را متزلزل كرده است، [كه] امريكا را، انگلستان را، شوروى را؛ اينها دارند مطالعه مىكنند كه چطور تخلص «1» پيدا كنند و نمىتوانند هم تخلص پيدا كنند، براى اينكه سرنيزه كارى از آن برنمىآيد در مقابل اراده ملت؛ اينها هم باز در بينشان شايد پيدا بشود يك جاهلى كه يك همچو كلمهاى بگويد، و ليكن از بىاطلاعى است.انبياى سابق هم هر كدامشان كه ما از تاريخشان اطلاع داريم يك اشخاصى بودند از طبقه سوم و از اين فقرا، و اينها قيام مىكردند در مقابل سلاطينشان؛ مثل حضرت موسى- سلام اللَّه عليه- در مقابل فرعون. يك مرد شبانى با يك عصايى قيام مىكند و مردم را دعوت مىكند، و مىرود سراغ فرعون و فرعون را مىخواهد دعوت كند براى اينكه او را آدمش كند؛ اين جور نبوده است كه از فرعون؛ بَعْث شده باشد موسى براى تخدير توده! از توده پيدا شده است؛ يعنى خدا از توده انتخاب كرده اين را در مقابل قدرت فرعون؛ و هكذا ساير انبيا- عليهم السلام- و آنهايى كه ما اطلاع از آنها داريم اين طور بودهاند. پيغمبر اكرم كه ديگر نزديك به ماست، نسبت به آنها؛ و اطلاعمان از تاريخ آن بيشتر است، و جنگهايى كه او كرده، همه معلوم است كه چند تا جنگ كرده و با كى جنگ كرده. جنگها همه با اشخاص ظالم و متعدى و قلدر بوده است؛ پس اين منطق كه اسلام يا ساير اديان از مخدرات است، اين منطق اجانب است كه مىخواهند مال شما را بخورند؛ مىخواهند ما را از قرآن منفصل كنند تا اينكه پشتوانهاى نداشته باشيم؛ مثل قدرت قرآنى پشت سر ما نباشد و ما متفرق بشويم و هر كسى يك چيزى بگويد و تبليغات آنها اثر بكند و جوانهاى ما را منحرف كند و اسباب اين بشود كه آنها مشغول كارشان بشوند.