اصلًا آن «حزب توده» را من اولش را میدانم؛ ابتدای حزب توده را. آن کسی که حزب توده را ایجاد کرد همسفر مکه ما بود! میخواهم بگویم که قضیه تودهای نبود؛ تودهای آن وقت همان بود که از شوروی صادر میشد! این همسفر مکه ما بود. سلیمان میرزا؛ و یک آدم مقدس مآبی بود و دو- سه نفر هم همراه خودش آورد. خودش اولاد نداشت لکن یک کسی را به اولادی قبول کرده بود و او را هم برداشته بود آورده بود مکه. خودش هم یک آدم نمازخوان! در آن شعرها، آن وقت که تکفیر سلیمان نمازی و کذا برایش گفته بود که این نماز میخواند، چرا تکفیرش میکنی؟! حزب توده به دست سلیمان میرزای نمازی و طاعتی و مکّه برو ایجاد شد! این مستقیماً از انگلیسها بود. حزب توده شوروی نبود؛ حزب توده انگلیسها بود! آن وقت انگلیسها اینجا [نفوذ] داشتند؛ حالا امریکاییها هستند. در دربار همین محمد رضا خان از همین کمونیستها خدمتگزار بودند! از همین سران اینها خدمتگزار بودند. مطلب این نیست که ما خیال کنیم که نه اینها کمونیستاند؛ کمونیست نیستند اینها، کمونیست به آن معنایی که خودشان ادّعا میکنند که ما طرفدار ضعفا و مستضعفین هستیم و میخواهیم اینها زندگی [راحتی داشته باشند] نه اصلًا اینها آن نیستند. اینها طرفدار سرمایه دارها و طرفدار قلدرها هستند، و میخواهند ما محتاج به آنها باشیم، و گندمها را از آنها بیاوریم و پولش را بدهیم. و بعد هم نفت ما را بیایند ببرند.