چند روز پیش از این در یک نوشتهای دیدم که میگوید که چرا از ملی میترسید شماها؟ چرا نمیگویید مجلس شورای ملی؟ من به آن آقا میگویم، شما چرا از اسلامی میترسید؟! ما این ملی که مجلس شورای ملی باشد، حالا بیش از پنجاه سال از آن میگذرد، و ما یک اثر صحیحی از آن ندیدیم. هر وقت یک آدم صحیح پیدا میشد، پنجاه نفر هم از نوکرهای استعمار پیدا میشدند و او را میکوبیدند. من میگویم به اینها که ما تابع این ملت هستیم، این جمعیت. ما که خودمان برای خودمان یک کاره نیستیم، ما میخواهیم ببینیم خواست این 35 میلیون جمعیت چی است. ما دیدیم که خواست این 35 میلیون جمعیت این بود که ما اسلام را میخواهیم. در تمام صحبتها از اول تا آخر این نبود که ما ملیگرا هستیم. ملی گرایی بر خلاف اسلام است. اسلام آمده است که همه را یک نحو به آن نظر بکند، همه جوامع را. ملی گرایی این است که الآن در امریکا بین سیاهها و سفید دارد واقع میشود، و این کارتری که دعوی این را میکند که من طرفدار بشر هستم، این سیاهان را این طور میکشد و این طور آزار میدهد. ملی گرایی این است که بعضی از این دولتهای عربی میگویند عربیت و نه غیر. ملی گرایی این پانایرانیسم است، این پانعربیسم است، این بر خلاف دستور خداست و بر خلاف قرآن مجید است. ما که میگوییم که جمهوری اسلامی، مجلس شورای اسلامی، برای اینکه از آن امامزاده ما معجزی ندیدیم! پنجاه سال است، بیشتر، ما را عقب راندند، پنجاه سال بیشتر است که اینها کارشکنی کردند.