پس ما میبینیم که آن چیزی که آنها اصرار به آن دارند این است که ما با هم مجتمع نشویم، ما با هم برادر نباشیم، مسلمانها در هر جا که هستند با اشکال مختلفه [باشند]؛ یک شکل آن ملی گرایی، آن میگوید ملت فارس، آن میگوید ملت عرب، آن میگوید ملت ترک. این ملی گرایی که به این معناست که هر کشوری، هر زبانی بخواهد مقابل کشور دیگر و زبان دیگر بایستد، این آن امری است که اساس دعوت پیغمبرها را به هم میزند. پیغمبرها که از اول تا ختمشان آمدهاند، مردم را به برادری، به دوستی، به اخوت دعوت کردهاند. در مقابل آنها یک قشرهای تحصیلکرده در دامن غرب یا شرق آمدهاند و ندانسته، اکثراً ندانسته و بعضی هم دانسته قضیه ملی گرایی را پیش کشیدهاند، ملت عرب باید چطور باشد، در مقابل اینکه اسلام و ملت مسلم باید چه باشند، ملت عرب باید چه باشد، ملت فارس باید چه باشد، ترک باید چه باشد.