سازمان امنیت یک صحنههایی ... درست میکند. بنا داشتند که در دانشگاه یک تظاهرات کمونیستی درست بکنند؛ یعنی سازمان امنیت مامورهایش را بفرستند آنجا شعار کمونیستی بدهد. در بهشت زهرا هم رفتند همین کار را کردند و شعار کمونیستی دادند، مردم مچشان را گرفتند گفتند: شما سازمانی هستید! شما کمونیست نیستید. اصلًا ایران کمونیست ندارد. [مردم] از این حرفها نترسند. این مردِکه میگوید برای حزب خودش. کمونیست کجا بود؟ در ایران همه مسلمانند. اگر چهار تا بچه هم یک دفعه یک کلمهای بگویند، اینهایی که سازمانی هم نیستند، خوب اینها بازی خوردهاند. بعد وقتی مطلع شدند که مساله [چیست؛ کنار میکشند].
کمونیست کی است؟ سی میلیون جمعیت مُسْلم میگذارد کمونیست در ایران پیدا بشود؟ کمونیست طرحی شکست خورده است در دنیا. اصلًا شکست خورده برای اینکه فهمیدند که اصل قضیه مارکسیست و کمونیست قضیه تخدیر است! ملتها را میخواهند خواب کنند با این حرفها. شوروی میخواسته ملتها را خواب کند با این حرفها، با مسئله کمونیست را پیش آوردن. چین مسئله کمونیست را پیش برده بود! این حرفها نیست در کار. اینها، بزرگها میخواهند کوچکها را بخورند، مملکت دیگران را بخورند، این حرفها را پیش آوردند مردم را بازی بدهند. [عدهای] هم بازی خورد [ند]؛ منتها جوانهای ما قدری شان هم بازی خوردهاند و خیال میکنند که مسئلهای است مسئله کمونیست. اصلًا در دنیا دیگر این مطلب شکست خورده و قابل اعتنا نیست.