حالا ما فرض میکنیم که یک عدهای هم کمونیست باشند، خوب ما در این چیز [انقلاب] ایران دیدیم این را؛ همین الآن، همین الآن که ایران این انقلابات است ما میبینیم که شعار چه است در ایران. شعار کمونیستی است یا شعار اسلامی؟ همه هم میدانند این معنی را که اگر یک شعار کوچکی هم یک جایی داده بشود و ما فرض هم بکنیم که از کمونیستها هست، یک قطره است در مقابل یک دریا. همه اقطار ایران، سرتاسر اقطار ایران، تمامش فریاد حکومت اسلامی دارند میزنند؛ یک عده مختصری هم هستند فرض کنید که به قول اینها نه، اینها شعار کمونیستی میدهند؛ این عده مختصر در مقابل این سیل و این دریایی که الآن راه افتاده و همه دارند ادعا میکنند که ما حکومت اسلامی میخواهیم، اینها منحلند. اینها یک حرف نامربوطی است که ایشان خیال میکند- خیال نمیکند ایشان، میخواهد اغوا کنند و الّا خودش هم میداند این مسائل نیست، نمیتواند اغوا کند این را- خوب تجزیه چیست؟ کمونیست شدن چیست؟ یک جا میگوید تجزیه میشود یعنی یک طرف ایران را شوروی اخذ میکند، یک طرف ایران را هم انگلستان میگیرد، یک طرف ایران را هم- مثلًا- امریکا میگیرد؛ یک وقت هم میگوید ایران کمونیستی میشود! یعنی همان تکهاش میشود؟! دیگر باقیِ جاهایش نمیشود؟! کمونیستها فقط آذربایجان را میگیرند یا خیر، شوروی میآید آذربایجان را میگیرد؟! این حرفها یک حرفهایی است که اینها میزنند و میگویند که اگر شاه نباشد کذا! و همهاش برای حفظ این است.