یک اشتباه گاهی دیده میشود که بعضی از افراد منحرف، در بین پرسنل شهربانی یا در بین درجهدارهای ارتش یا ژاندارمری پخش میکنند و جوانها را وادار میکنند به بعضی از کارهایی که ناشایسته است. آن این است که به آنها میگویند که حالا که انقلاب شده است و طاغوت از بین رفته و جمهوری اسلامی آمده است، دیگر درجهدار و افسر و سرباز ندارد جامعه توحیدی. آن یک اشتباهی است که آنهایی که میخواهند نگذارند اسلام آن طوری که هست، در کارش تحقق پیدا بکند، آنها این حرفها را در اذهان جوانها انداختهاند، جوانها هم غافل از مسائل، دنبال کردهاند.
جامعه توحیدی به آن طوری که آنها میگویند یعنی جامعه هرج و مرج! حالا مثلًا در شهربانی اگر بنا باشد که زیردست رئیس شهربانی از رئیسشان اطاعت نکند، خودش خودسر، به اسم اینکه جامعه توحیدی است، ریاست و مرءوسیت اصلش در کار نباشد، همه یا باید مثلًا فرض کنید سرلشکر باشند یا همه سرباز. اگر یک لشکری، یک شهربانی همهشان رئیس باشند، این شهربانی قابل دوام است؟ همهشان سرباز باشند، همهشان پاسبان باشند، هیچ دیگر آن کسی که باید فکر کند و روی افکارش فرمان بدهد، او نباشد در کار، این شهربانی دیگر شهربانی نیست. در ارتش هم همین طور. اگر همه سرباز باشند تا جامعه توحیدی به آن معنای غلطی که در اذهان انداختند باشد، یا همه آنها سرگرد باشند، یا همه آنها سرلشکر باشند مثلًا، آیا این ارتش میشود برای یک مملکتی یا هرج و مرج میشود؟ اساس ارتش، اساس ژاندارمری، اساس نظام در عالم، نه فقط در اینجا، در عالم از اوّلی که یک نظامی در عالم پیدا شده، اساس بر این بوده است که مراتب محفوظ باشد. فرق ما بین دولت اسلامی و غیر اسلامی این است که ظلم نشود از بالا به پایین. نه، فرمان داده نشود، اطاعت باید بشود، ظلم نباید بشود. در زمان رسول الله هم، همه مطیع رسول الله بودند و او فرمانفرما بود، اما از طرف ایشان ظلم به کسی نمیشد. در زمان حضرت امیر هم، حضرت امیر امر میکرد و همه اطاعت میکردند. مالک اشتر هم در آنجایی که حکمفرما بود امر میکرد و همه مکلف به اجرا بودند، لکن از طرف مالک اشتر ظلم به کسی نمیشد.