ما به این طور کارهای بچگانه؛ کارهایی که معلوم است از روی ضعف پیش آمده؛ کارهایی که معلوم است که نفسهای آخر را دارند میکشند، از صحنه خارج نمیشویم ما. ما اگر آمده بودیم برای اینکه یک زندگی مرفهی بکنیم، بله، وقتی میدیدیم که یک کسی را یا چند کس را کشتند، ترور کردند، خوب، راحت طلبی این بود که دیگر نیاییم. و شما، صدها نفر شما را، چندین هزار افراد شما را محمد رضا در خیابانها کشت و شما از صحنه خارج نشدید. الآن هم در صحنههای جنگ، هر روز برادران ما، برادران متعهد ما، برادرانی که ما باید از آنها در این امور عبرت بگیریم، این برادران کشته میشوند و جای آنها را یک صف دیگر میگیرد. شما اشتباه دارید، احمقانه عمل میکنید. یک روز میگویید که «بحث آزاد» وقتی بحث آزاد پیش میآید نمیآیید، فرار میکنید. یک روز میگویید که اجازه بدهید که ما بیاییم در رادیو و تلویزیون چه بکنیم، اجازه هم بهتان بدهند، نمیآیید. یک روز هم میگویید که ما برای خلق میخواهیم زحمت بکشیم، خرمنهای مردم را آتش میزنید برای خلق، کارخانهها را از بین میبرید برای خلق، این خلق را میریزید در خیابانها و سر میبرید برای خلق! این خلقی که شما برای او این کار را میکنید؛ کیست؟ زندگی این مردم را شما میخواهید به هم بزنید، اگر بتوانید. آن خلقی که برای او عمل میکنید، خوب، جز این جمعیت ایران است؟ شما این جمعیت ایران را در مقابلش ایستادید. شما دعوت میکنید در مقابل این جمعیت، مردم بایستند. مردم در مقابل خودشان بایستند؟ یا شما گنهکارها را دعوت میکنید و شما مفسدین را دعوت میکنید برای مقابله؟ وقتی مقابله نمیتوانند بکنند میروند کنار و هی بمب میگذارند یک جایی. این دلیل بر این است که شما مرد جنگ نیستید و ادعا میکنید، مرد بحث آزاد نیستید و ادعایش را میکنید. در کتاب خودتان، از اسلام هیچ خبری نیست و همه اصول اسلام را تاویل میکنید به همین دنیا! همه چیز را بر میگردانید و ادعای اسلام میکنید! آن اسلامی که شما میگویید، چیست؟ مگر ملت ما از شماها دیگر میتوانند بازی بخورند؟ اینهایی که هم حبسی شما بودند، آن قدر جنایات از شما سراغ دارند که اگر یک وقت فرصت پیدا کنند و بیایند در رادیو و تلویزیون بگویند، میفهمید شما که اینها چی بودند و چه جانورهایی هستند و بودند.