ابراز تاثر برای جوانان بازی خورده

سخنرانی در جمع اعضای انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در اروپا (بررسی مشکلات)
قبل از ظهر ۱۹ مرداد ۱۳۶۰/ ۹ شوال ۱۴۰۱
سازمان مجاهدین خلق,
ابراز تاثر برای جوانان بازی خورده

من متاثرم برای این عدّه جوانی که از این اشخاص منحرف بازی خورده‌اند، درِ توبه‌ باز است. اسلام، خدای تبارک و تعالی، درِ توبه را باز کرده است برای همه. الآن هم اگر همه اینهایی که در خارج رفتند و می‌خواهند حکومت ایران را به هم بزنند همه اینها توبه کنند و برگردند به مملکت خودشان و واقعاً بخواهند که خدمت کنند به مملکت خودشان، خوب برگردند، بیایند خدمت کنند، کسی کارشان ندارد. اینها بیخود رفتند بیرون و هیاهو می‌کنند و خودشان هم می‌دانند کاری ازشان نمی‌آید، لکن با سیلی صورت خودشان را سرخ کرده‌اند. خوب، کسی که می‌خواهد از اینجا برود از توی توالت بیرون می‌آید و- عرض می‌کنم که- با چه می‌خواهد برود، این حالا حکومت ایران را می‌خواهد بگیرد و همه ملت هم با او همراه‌اند. فقط یک دهم هستند که در ایران با اسلام موافق‌اند و الّا همه اینها با حکومت اسلامی مخالف! خوب، اینها یک چیزی نیست، بچه بازی، حرفهای بچّه بازی است که مع الاسف، اشخاصی که خوب بود خدمت بکنند به این کشور، می‌توانستند خدمت بکنند به دام افتادند و این طور حیثیت خودشان را از بین بردند و زحمتهایی هم اگر سابقاً کشیدند، بکلی قلم سرخ رویش کشیدند. و این ترقه بازیهایی که در ایران می‌شود، البته به ما یک صدماتی وارد می‌شود، اما این یک قدرتی نیست، این طور نیست که یک قدرتی باشد که قدرتی در دست آنها هست و دارند ترقه می‌اندازند، بمب را قایم کنند، این هر بچه‌ای می‌تواند این کار را بکند، هر دزدی می‌تواند برود یک جایی یک بمب بگذارد منفجر بکند. این یک مساله و قدرتمندی نیست در کار، این عجز و بیچارگی و بدبختی و انحراف است. منتها ما متاثّریم برای جوانهایمان، متاثّریم برای این بازیخورده‌ها، برای این دخترها، برای این پسرها که اینها می‌بینند که آنی که اینها را وادار می‌کند به این امر، خودش رفته بیرون آنجا مشغول بازیگری‌اش هست، یا آنهایی هم که اگر از آنها در اینجا هست در بیغوله‌ها دارند زندگی می‌کنند و شماها را وادار می‌کنند بروید شماها استقامت کنید، کارها را درست بکنید ما بیاییم حکومت کنیم. خوب، شما چرا بازی می‌خورید از اینها. خوب، این چه عقلی است که انسان داشته باشد که شما جوانها زحمت بکشید، خون خودتان را بدهید و همه چیز، برای کی؟ برای آن کسی که نه به اسلام عقیده دارد، نه به قرآن عقیده دارد، بلکه دم از قرآن خیلی می‌زند، اما وقتی که کتابهایشان را شما الآن ملاحظه کنید کتابها انحرافی و همه از اسلام منحرف. خوب، ما می‌گوییم که اگر جوانهای ما خدمت می‌کنند برای اسلام، برای خدا خدمت می‌کنند. همه چیز ما از خداست، برای خدا هم باید بدهیم. خوب، شما جوانهای بیچاره‌ای که گرفتار اینها شدید خون خودتان را برای کی می‌دهید؟ ما می‌گوییم برای خدا. شما می‌گویید برای کی؟ اگر برای خداست، حکومت اسلامی حالا حکومتی است که می‌خواهد احکام اسلام را درست کند. اگر واقعاً شما خونتان را می‌دهید برای چهار نفری که انحراف دارند، اعتقاد به اسلام و اعتقاد به کشور اعتقاد به اینها ندارند خون خودتان را می‌دهید و رفقای خودتان را، جوانهای خودتان را می‌کشید، برای این. خوب، یک قدری فکر لازم دارد که ببینید برای چه می‌کنید، برای چی این کارها را می‌کنید.