از منافقین موجودند. از اقلیت موجود است. از احزاب موجود است ... که با ظاهر خیلی خوب میروند پیش فلان آقا مینشینند میگویند هی اسلام دارد از بین میرود، ... اینها میخواهند اینجا را مثل شورویاش بکنند. آقا فوراً باور میکند، ...، در ادارات الآن همچو ادارات صد در صد مورد مطلوبیت نیست، اما ما اساس را باید حفظش بکنیم. اگر اساس را ما حفظ نکنیم، نه اداره برای ما باقی میماند، نه مجلس باقی میماند، نه مدرسه باقی میماند، هیچی. این دفعه اگر اینها تسلط پیدا بکنند برما، هیچی نمیگذارند. ... اینها ادراک کردند که اگر این جمهوری رشد پیدا بکند نخواهد گذاشت که اینها منافع خودشان را ببرند، و این را با همه جدیت میخواهند ببرند. و اسلام اگر اینجا سیلی بخورد، بدانید که دیگر تا آخر سرش بلند نمیشود، مگر اینکه باز یک وضع دیگری در دنیا پیش بیاید. الآن ماییم که باید این را حفظ بکنیم.