تلاش می‌کردند که فرهنگ خودمان را فراموش کنیم

سخنرانی در جمع مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد (جایگزینی فرهنگ اسلامی)
صبح ۱۷ آبان ۱۳۶۲/ ۲ صفر ۱۴۰۴
خودباختگی,
تلاش می‌کردند که فرهنگ خودمان را فراموش کنیم

عمده اين است كه ما ذهن اين جوان‌ها و حتى پيرها و روشنفكرنماها را آماده كنيم كه ما خودمان آدم هستيم و اين طور نيست كه در همه چيز دستمان را پيش ديگران دراز كنيم و حتى اخلاق و زبانمان را نيز از آنها ياد بگيريم. در حالى كه عده‌اى زبان خودشان را كنار گذاشته و ارزش را به چند كلمه انگليسى در كتابى مى‌دانند، با اينكه با زبان خودشان همان مطلب را مى‌شود فهماند. اگر در كتابى چند كلمه خارجى نباشد، آن كتاب را بدون ارزش مى‌دانند. آنها مى‌خواستند كه تمام وجود ما در اختيارشان باشد كه هر طورى مى‌خواهند عمل كنند. و شما تابلوها را ديده بوديد كه اكثراً از دوافروشى گرفته تا كتاب فروشى و غيره داراى اسم‌هاى خارجى بودند، و اين همه به خاطر اين بود كه ما فرهنگ خودمان را فراموش كنيم. و عده‌اى هم به نام «فرهنگ ايران باستان» از اسلام فرار مى‌كردند، كه چندى پيش عده‌اى از اينها كه در خارج اجتماع كرده بودند يكى از حرف‌هايشان اين بود: «تعجب است كه ما بايد روزانه هفده مرتبه رو به كعبه عرب‌ها دولا راست بشويم و نماز بخوانيم، و اگر ما از عرب‌ها فرهنگ ايران را بگيريم جز شتر چيزى نمى‌ماند» در صورتى كه اروپائى‌ها و دانشمندان اروپا هم قائل به اين مطلب‌اند كه تمدن اسلام مقدم بر ساير تمدن‌هاست. و در سابق به هر يك از ايرانيان از كودكى تزريق مى‌شد كه بايد همه چيز از اروپا گرفته شود و ارزش‌هاى انسانى به هر چه بيشتر فرنگى شدن است و بايد از سر تا پا فرنگى شويم. و اين آقايان نمى‌نشينند و مقايسه كنند كه در تمام مسائل بين فرهنگ اسلام و فرهنگ‌هاى ديگر چه تفاوت‌هايى است. و آيا به صرف اينكه اسلام از عرب آمده ما بايد با آن مخالفت كنيم، و آيا اين همان نژادپرستى نيست كه اروپايى‌ها مى‌خواهند به وسيله آن ما را به استعمار بكشند و بين طوايف عرب و عجم و ترك جدايى بيندازند؟
بنابراين، مدت‌ها بايد زحمت بكشيم و باور كنيم كه خودمان داراى يك فرهنگ بزرگ انسانى با ارزش‌هاى اسلامى هستيم و اگر امروز كمبود نيروى انسانى هست به‌ خاطر همين است كه افكار به آن طرز تفكر عادت كرده بود.