آنها در صدد بودند رفراندم کنند و یا رفراندم قانون اساسی را تحریم کنند. سنخ رفراندمهای دکتر مصدق که رفراندم این طور بوده یک صندوق برای مخالف ویک صندوق برای موافق میگذاشتند و پای صندق مخالف، یک دسته از اشرار بودند و جزء مخالفین یک الاغ را آورده بودند که رای بیندازد. چنین رفراندمی را شکل دادند و قانون اساسی را امریکائی درست کردند. بعضی از این روحانیون را- بیش از بیست سال تجربه کردم- اینها میخواستند این قشر را کنار بگذارند و یک قشری بیاورند که مسلمان باشد ولی در نظرش امریکا باشد.
ولی چون از شوروی مردم وحشت دارند. آنها را کنار بگذارند و به طرف امریکا جذب بکنند. ما خیلی محتاج به زحمت هستیم و من این نگرانی را داشتم و مصمم هستم که یک وصیتی بنویسم و در آن شرح بدهم که اینها از کجا میخواهند شروع کنند و آنها فرصتشان نبود و خواستند از حالا شروع کنند. ولی نشد «نه مجلس به درد میخورد و نه شواری نگهبان و نه قضات». میگفت همه اینها بیدین هستند. بنی صدر بارها به من گفت: این دولت را کنار بگذاریم. میخواست مرا دیکتاتور کند و من میخندیدم و میگفتم اگر قدرت داری خود شما این کار را بکنید. اینها جاهلند. اینها بیدین هستند