وابستگی شدید فرهنگی در عصر محمدرضا شاه

سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج درباره تبیین انگیزه‌ها و اهداف قیام
۲۹ آبان ۱۳۵۷/ ۱۹ ذی الحجه ۱۳۹۸
استقلال,
وابستگی شدید فرهنگی در عصر محمدرضا شاه

خوب، می‌آییم سراغ فرهنگ [آیا] یک فرهنگ مستقل ما داریم؟ فرهنگی که دخالت غیر در او نباشد؟ یک دانشگاههایی که مستقل باشد و خودش فکر کند؟ تحت فرمان خود رئیسهای دانشگاه باشد؟ ما همچو چیزی داریم؟ ما همچو فرهنگی خواب دیدیم؟ از آن وقتی که فرهنگ [پدید آمده است‌] از اول مشروطه تا حالا، [آیا] ما یک فرهنگی که فرهنگ صحیحی باشد داشتیم؟ یا یک فرهنگ وابسته بوده؟ یعنی فرهنگی بوده است که دیگران برای ما درست کردند! دلیل این است که اگر لوزه یک شاهزاده‌ زهر ماری ورم بکند و مرض لوزه پیدا کند، از امریکا و اروپا برایش طبیب می‌آورند یا می‌برند آنجا! اگر ما یک فرهنگ صحیحی داشتیم، ... اگر دانشگاه مستقل صحیح داشتیم، طبیب صحیح مستقل داشتیم. ما یک اسفالت وقتی که می‌خواهیم درست بکنیم، دستمان را دراز می‌کنیم که از یک جای دیگر بیایند برای ما اسفالت کنند، زمینهایمان را! آن هم با آن فضاحتها! محیر العقول است قضیه اسفالتهای ایران و قضیه آن افراطکاریهایی که در آنجا می‌شود و از بین بردن مال ملت به اسم اسفالت کردن یک جاده‌ای! ما اسفالتمان هم ... ما یک بنا می‌خواهیم، یک مریضخانه می‌خواهیم درست کنیم، باید حتماً از خارج بیاید یک کسی نقشه بدهد برایش که چه جوری درست بکنیم! اگر ما فرهنگی داشتیم- الآن بیشتر از هفتاد سال است که ما مدارس جدید داریم از آن وقتی که «دار الفنون» درست شده است، و چقدر سالهاست که ما دانشگاه داریم- اگر این دانشگاهها یک دانشگاههایی بود که به نفع این ملت بود، یعنی این جوانهای ما را گذاشته بودند درست تحصیل کرده بودند، برنامه برنامه استعماری اگر نبود، آدم درست شده بود حالا. حالا جوانهای ما جوانهایی بودند که در مقابل دولت می‌ایستادند. اگر ما یک دانشگاه مستقل داشتیم، کار مملکت ما نمی‌رسید به اینجایی که هر جایش دست بگذاری خراب است.