ما باید خودمان بنای بر این بگذاریم که خودکفا باشیم. بنای به این بگذاریم که از این زمین خدا که به ما داده است که کشور ما، کشور خیلی بزرگی داریم. اینجا میگویند که صد و پنجاه میلیون جمعیت میتوانند زندگی بکنند. ما حالا هم سی و پنج میلیون جمعیت فرض کنید هستیم. در یک کشوری که صد و پنجاه میلیون جمعیت میتواند در آن زندگی بکند، ما اگر روی اصول صحیح این مملکت را اداره بکنیم، بهترین زندگی برای ملت ما میتواند حاصل بشود. لکن نمیخواهند این طور بشود، نمیگذارند. این شط کارون تا برسد به آنجایی که به شط العرب میخواهد برسد، این شط همین طور آبش هرز میرفت. یک وقتی که من رفته بودم از آنجا عبور کنم، بیابان و هم زمینهای سالم، همین طور افتاده بود. این آب اگر خرج این زمین میشد و این زمین آباد میشد، برای صد میلیون جمعیت میتوانست ایران ارزاق بدهد. نه اینکه حالا که سی و پنج میلیون است نتواند خودش را اداره کند. ما باید بنای بر این بگذاریم که احتیاجمان را از غیر خدا سلب کنیم. احتیاجمان را از دشمنهای خودمان سلب کنیم که ما محتاج به دشمنمان نباشیم که از دشمنمان بخواهیم یک چیزی بگیریم برای رزق خودمان.