در زمان طاغوت آموزش مىگفتند و پرورش، لكن شما ملاحظه كنيد آموزشها چه بود و پرورشها چه. انسان خيال مىكرد كه آموزش صحيح هست. آموزش چيزهايى است كه ملت ما به آن احتياج دارند. آموزش علومى است كه ملت ما را بعد از چندى خودكفا كند. و پرورش هم به نظر مىآمد براى آدم غافل كه يك پرورش صحيحى است، كه انسانهايى كه در آنجا آموزش مىبينند پرورش هم مىبينند، و وقتى كه از اين مدارس، دانشگاهها و غير دانشگاهها بيرون آمدند يك اشخاصى هستند كه در جهت آموزش براى وطن خودشان مفيد، و در جهت پرورش صاحب اخلاق كريمه، آداب صحيح، عقايد صحيح و اين طور چيزها. لكن شما ديديد و ما ديديم كه آن دستاوردهاى فرهنگ ما، دانشگاههاى ما چه بودند و چه اشخاصى بودهاند. تحصيلات چه جور تحصيلى بود و آموزش چه آموزشى بود و براى چه مقصدى بود. اگر آموزش يك آموزش ما يحتاج ايران بود و براى ايران بود، ما بعد از پنجاه سال يا كمتر يا بيشتر داراى مدارس عاليه بوديم به اصطلاحشان، نبايد حالا يك مريضى كه يكقدرى مرضش پيچيده است، اطباى اينجا بگويند كه اين نمىشود اينجا، بروند خارج. بعد از پنجاه سال، اين همه خرجهاى فوق العاده، اين همه گرفتاريهاى فوق العاده و اين همه دانشگاهها و مدارس، ما حالا يك مريضى كه يك قدرى مرضش چه باشد باز بايد كوچ كنيم از اينجا و برويم انگلستان يا امريكا.