به هر [شئون] آن، که شما نگاه بکنید میبینید که لنگ است. به اقتصادش نگاه کنید که مصیبت است. الآن احتیاج مملکت ایران به خواربار [به خارج] در [حدود] یازده ماه- آن طوری که کارشناسها میگویند- یا یازده ماه الّا سه روز احتیاج به خارج دارد؛ یعنی یا سی روز یا سی و سه روز ایران میتواند [خود را از نظر غذایی] اداره بکند. زراعتش یا کشتش زاید بر سی روز یا سی و سه روز را باید از خارج بیاورند، و میبینید که دارند از خارج میآورند. «اصلاحات ارضی» آقا به اینجا منتهی شد که یک بازاری درست کرد برای امریکا، که امریکا چیزهایی که باید بریزد دور، به ما بفروشد! نفت ما را که دارند این طور میبرند که بعد از سی سال دیگر، به قول شاه بعد از سی سال دیگر تمام میشود. نه اینکه نفت تمام میشود، نفت را تمام دارند میکنند. دارند با این لولههای بزرگ که به اندازه این اتاقْ شاید بعضیهایشان بزرگیاش باشد، به اندازه قامت انسان [یا] زیادتر ... دورش هست، قطرش هست، دارند با این [لولهها] نفتهای ما را در میآورند و میفرستند طرف امریکا. عوضش هم که باید [پول] به ما بدهند، عوضش هم اسلحهای میآورند که میخواهد امریکا بیاید در ایران پایگاه داشته باشد در مقابل شوروی!