من نظری به دیگران ندارم، راجع به خودم میگویم از این وضع رادیو- تلویزیون خوشم نمیآید. واقع آن است که آن قدر که پابرهنهها به رادیو- تلویزیون حق دارند، ما نداریم. این یک واقعیت است و تعارف نیست؛ واقع این است که آنها این نظام را درست کردهاند و این نهضت را به وجود آوردند؛ همین جمعیت هستند که پیروزیها را به دست آوردند؛ از قشر بالا کسی در این مساله حقی ندارد. البته ما هم در اصل مطلب شرکت داشتهایم، اما حق با آنهاست. من مدتهاست که وقتی میبینم رادیو- تلویزیون را هر وقتی بازش میکنم از من اسم میبرد، خوشم نمیآید. ما باید به مردم ارزش بدهیم، استقلال دهیم و خودمان کنار بایستیم و روی خیر و شرّ کارها نظارت کنیم. ولی اینکه تمام کارها دست ما باشد، رادیو- تلویزیون دست ماها باشد، اما آن بیچارهها که کار میکنند هیچ چیز دستشان نباشد، ولی ما که هیچ کاره هستیم دست ما باشد، به نظر من این صحیح نیست.