ما مىخواهيم يك دانشگاهى داشته باشيم در خدمت خود مملكت، در خدمت خود ايران، نه دانشگاهى داشته باشيم كه در شعار اين باشد كه ما مىخواهيم كه ايران متمدن آباد داشته باشيم و رو به دروازه تمدن برويم و وقتى كه واقعش را ديديم و ديديد از همه جهات وابسته بوديم. ما با دانشگاهى كه ما را وابسته به خارج بكند- هر خارجى مىخواهد باشد- ما با آن دانشگاه از اساس مخالفيم.
ما دانشگاهى مىخواهيم كه ما را از وابستگيها بيرون بياورد؛ ما را مستقل كند، تمام كشور ما را مستقل كند و از وابستگيها خارج كند. ما متخصص مىخواهيم و اسلام با تخصص موافق است. اسلام در رأس اديانى است كه از علم و تخصص تمجيد كرده و مردم را دعوت كرده است، حتى دعوت كرده است كه هر جا يافتيد علم را، حتى از هر كافرى يافتيد، آن را بگيريد، اما بايد بگيريد و در خدمت اسلام و كشور باشد، نه علم را بگيريد و بر ضد كشور خودتان استعمال كنيد. ما مىخواهيم يك دانشگاهى داشته باشيم و يك كشورى داشته باشيم كه اين وابستگى مغزى ما را كه مقدم بر همه وابستگيها و خطرناكتر از همه وابستگيهاست، نجات بدهد. ما اساتيد دانشگاهى را مىخواهيم كه آن اساتيد بتوانند مغزهاى جوانهاى ما را مستقل بار بياورند، غربى نباشند، شرقى نباشند، رو به غرب نايستند، آتاتورك نباشند و تقى زاده «1» نباشند. ما مىخواهيم يك دانشگاهى داشته باشيم كه بعد از چند سال ديگر تمام حوايج خودمان را خودمان تحصيل كنيم. ما با تخصص هيچ مخالفتى نداريم و آن چيزى كه ما با آن مخالفيم وابستگى مغزهاى جوانهاى ما به خارج، شرق و غرب است. دانشگاههاى ما الّا عده معدودى، يا در صدد نبودند كه اين وابستگى را بردارند يا در صدد بودند كه وابسته كنند اين مغزها را به خارج.