«بله قربان گو» نباشید!

سخنرانی در جمع وزیر امور خارجه و سفرا (حفظ استقلال در سفارتخانه‌ها)
۲۱ خرداد ۱۳۵۸/ ۱۶ رجب ۱۳۹۹
استقلال,
«بله قربان گو» نباشید!

ما باید حالا که یک همچو انقلابی پیش آمد، یک همچو نهضتی پیش آمد، و ایران، این طبقه متوسط و پایینی اثبات کرد که یک استقلالی دارد، باید همه ما دنبال اینها باشیم و این استقلال فکری را حفظ کنیم. آقایان حالا دارند تشریف می‌برند به ممالک خارج و بیشترش به ممالک غرب است، این جهت در نظرشان باشد که آن خودباختگی‌ها را که دولت سابق و دولت‌های سابق داشتند و «چشم» گو بودند، هر چه آنها می‌گویند قبول بکنند، آن را دیگر نداشته باشید. همان طوری که ایشان سفیر امریکا را رد کرد و هیچ کاری هم نمی‌شود بکنند، نمی‌توانند بکنند؛ شما هم وقتی که تشریف می‌برید در سفارتخانه‌هایتان، در محل ...، می‌بینید یک انسان متحول از آن ... بشود آن طوری که شاه‌ «بله قربان گو» بود و من این را مکرر گفته‌ام- و از بس متاثرم باز هم پیش شما عرض می‌کنم- که من وقتی عکس شاه را پهلوی جانسون دیدم، که جانسون عینکش را برداشته و از این طرف دارد چشمهایش آن طور می‌کند و نگاه می‌کند و به او نگاه نمی‌کند، و او آن طرف میز، او سر جای خودش ایستاده بود، او آن طرف میز او ایستاده بود، مثل یک بچه مکتبی که ایستاده پیش معلمش [کرنش‌] می‌کند، من همچو متاثر شدم که ما در چه حالی هستیم که این «شخص اول» مملکت ما به اصطلاح هست، در مقابل او این طوری ایستاده و آن هم این طور بی‌اعتنا چشمهایش را آن طرف [کرده‌] و در روزنامه انداخته بود. و گمان می‌کنم این عکس را تحمیل هم گمان می‌کنم کرده بودند که در روزنامه‌های ایران منعکس بشود. این جور نباشید.