بنا از اول هر امرى اين است كه انسان اراده كند يك مطلبى را همچو نترسانندش كه نتواند اراده بكند، قبلًا ما را همچو از دستگاه مثلًا سلطنت ترسانده بودند كه اراده نمىكرديم مخالفت را. نمىتوانستيم اراده كنيم كه مخالفت كنيم. احتمال نمىداديم كه ما بتوانيم مخالفت كنيم. لكن خداى تبارك و تعالى، خواست و شما اراده كرديد و شد. حالا هم همين طور است. نترسيد از غرب. اراده كنيد.
دانشمندهاى ما نترسند از غرب. اساتيد دانشگاه ما نترسند از غرب. و جوانان ما نترسند و اراده كنند كه در مقابل غرب قيام كنند، و شرق اراده كند كه در مقابل غرب قيام كند.