بايد كارى كرد كه ملتها هر جا هستند، ملتها بفهمند تكليف خودشان را. اگر بخواهيد و بخواهند و دانشمندها بخواهند و علماى همه بلاد اسلامى و دانشگاههاى همه بلاد اسلامى بخواهند مشكله اسلام و ممالك اسلامى حل بشود، بايد مردم را بيدار كنند؛ اين مردمى كه با تبليغات چند صد ساله، به آنها باورانده بودند كه نمىشود با امريكا يا با شوروى مخالفت كرد، و الآن هم باور ملتهاى ديگرى هست. بايد اينها [را] به ايشان فهماند كه مىشود. بهتر دليل بر اينكه يك امرى ممكن است، وقوع اوست و اين امر واقع شد در ايران. دولتهاى ديگر، ملتهاى ديگر گمان نكنند كه ايران از آنها عُدّه «1» و عِدّه بيشتر داشت خير، شايد در عشاير عراق بيشتر از ايران اسلحه باشد، لكن مغزهاى اينها را به واسطه تبليغات دامنهدارى كه شده است، شستوشو كردهاند و از اسلام مأيوس كردهاند، و اين مغزها را پر كردهاند از اينكه با اين قدرتها نمىشود طرف شد. اين از چيزهايى است كه با تبليغات خودِ آنها و عمّال آنها در داخل ممالك تحقق پيدا كرده است.
بايد آنهايى كه در همه ممالك هستند، آنهايى كه دلشان براى ملتها مىتپد، آنهايى كه به اسلام اعتقاد دارند و براى اسلام مىخواهند خدمت كنند، هر كدام در محل خودشان، ملت خودشان را بيدار كنند؛ تا ملت، خودشان را كه گم كردهاند، پيدا كنند. ملتها خودشان را گم كردهاند، مملكت خودشان را گم كردهاند. هر چه در ذهنشان وارد مىشود، اين [است] كه نمىشود با اين قدرتها طرف شد، اينها چهها و چهها خواهند كرد. بايد از مغز ملتها اين «نمىشودها» را بيرون كرد و به جاى آن، «مىشودها» را گذاشت. نه، مىشود اين كار را كرد. يك ميليارد جمعيت- تقريباً- جمعيت مسلمين با دارا بودن آن همه امكانات و آن سرزمينهاى وسيع و آن مخازن زيرزمينى وسيع و آن پشتوانه اسلامى- الهى، نبايد در ذهنشان بيايد كه نمىشود. اين قدرت بزرگ شيطانى شوروى، كه با تمام قوا افغانستان را مىخواهد خفه كند، نتوانسته است. ملت اگر يك چيزى را نخواهند، نمىشود تحميلشان كرد. بايد ملت را بيدار كرد تا بخواهند. ملت ما هم قبل از بيست سال، خواب بود، توجه نداشت. از بيست سال به اين طرف هى گفتند، گويندگان گفتند، علما گفتند، دانشگاهيها گفتند. كم كم رسيد به تظاهرات، كم كم رسيد به ريختن در خيابانها، كم كم رسيد به «اللَّه اكبر»، و قدرت بزرگ شيطانى در مقابل «اللَّه اكبر» نتوانست بماند؛ و همه مىخواستند بماند. من مطلع بودم همه قدرتها مىخواستند كه اين نوكرى «1» كه براى همهشان خدمتگزار بىچون و چراست، در ايران بماند تا منافعشان را ببرند و هر چه ما ذخاير داريم آنها به رايگان ببرند، لكن ملت وقتى نخواهد، نمىشود.
بايد ملت را بيدار كرد كه آن چيزى را كه خيال مىكرد نبايد بخواهد، بخواهد و آن امرى را كه به خيالش نمىشود، بيدارش كرد كه مىشود. ملت [ها] از دولتهاى خودشان بخواهند كه تسليم بشوند، و الّا همان كارى را كه ملت ايران كرد، با آنها بكنند تا حلّ مشكل بشود. حلّ مشكل بدون اينكه اين اشخاصى كه سر راه ايستادند و مانع هستند از اينكه مشكلات حل بشود، اينها را بايد از بين راه بردارند. هر جا شما برويد، در هر كشورى از كشورهاى اسلامى نه، بلكه همه كشورهاى دنيا، اين سران قوم هستند كه مانع هستند از رشد فكرى و معنوى و مادى ملتها. اين سران كشورها هستند كه وابستگان خودشان را در دانشگاهها معلّم مىكنند، و معلّمهاى دانشگاه، جوانهاى ما را خراب مىكنند. مانع، اين حكومتهاست؛ حكومتها با اختلاف مراتب. حكومتها جلوى رشد جوانهاى ما را گرفتند و جلوى پيشرفت مسلمين را.