به داد اسلام برسید

سخنرانی در جمع مردم (مخالفت با لایحه کاپیتولاسیون و اعلام عزای عمومی)
۴ آبان ۱۳۴۳/ ۲۰ جمادی الثانی ۱۳۸۴ «۱»
کاپیتولاسیون,
به داد اسلام برسید

آقا فکری بکنید برای این مملکت؛ فکری بکنید برای این ملت. هی قرض روی‌ قرض بیاورید؟! هی نوکر بشوید! البته دلارْ نوکری هم هست! دلارها را شما می‌خواهید استفاده کنید، نوکریش را ما بکنیم! اگر ما زیر اتومبیل رفتیم، کسی حق ندارد به امریکایی‌ها بگوید بالای چشمت ابرو! لکن شماها استفاده‌اش را بکنید؛ مطلب این طور است. نباید گفت اینها را؟ آن آقایانی که می‌گویند که باید خفه شد، اینجا هم باید خفه شد؟ اینجا هم خفه بشویم؟ ما را بفروشند و خفه بشویم؟! قرآن ما را بفروشند و خفه بشویم؟ و الله، گناهکار است کسی که داد نزند؛ و الله، مرتکب کبیره است کسی که فریاد نکند [گریه شدید حضار]. ای سران اسلام، به داد اسلام برسید [گریه حضار]. ای علمای نجف، به داد اسلام برسید [گریه حضار]. ای علمای قم، به داد اسلام برسید؛ رفت اسلام