آزادی زن همراه با سرنیزه!

سخنرانی در جمع روحانیون و طلاب درباره جنایات رژیم پهلوی‌
اواخر دی ۱۳۵۶/ صفر ۱۳۹۸ «۱»
کشف حجاب,
آزادی زن همراه با سرنیزه!

خدا می‌داند که به این ملت ایران چه گذشت در این کشف حجاب. حجابِ انسانیت را پاره کردند اینها. خدا می‌داند که چه مخَدراتی را اینها هتک کردند و چه اشخاصی را هتک کردند. علما را وادار کردند با سرنیزه که با زنهایشان در مجالس جشن، یک همچو جشنی که با خون دل مردم با گریه تمام می‌شد، [شرکت کنند]. مردم‌ دیگر هم به همین ترتیب. دسته دسته اینها را دعوت می‌کردند و الزام می‌کردند که با زنهایتان باید جشن بگیرید. «آزادی زن» این بود که الزام می‌کردند، اجبار می‌کردند با سرنیزه و پلیسْ مردم محترم را، بازرگانهای محترم را، علما را، اصناف را، به اسم اینکه خودشان جشن گرفتند. در بعضی از جشنها، به اصطلاح خودشان، این قدر گریه کردند مردم که اینها از آن جشن شاید اگر حیایی داشتند پشیمان می‌شدند. یک رشته هم این بود، که خدا می‌داند که چی کردند.

اینها از این طرف آدمکشی می‌کنند، از آن طرف «عدالت اجتماعی، عدالت اجتماعی»! از آن طرف فشار می‌آورند به زنها که باید بی‌حجاب بشوید، از آن طرف «آزادی نسوان، آزادی نسوان»! اینها مضحکه است؛ این آزادی مضحکه است، آزادی نیست.