ما را در غفلت و در خواب نگه داشتند كه ما هيچ يك از امور صنعتى را قادر بر تحققش نيستيم. ملت ما فقط لُولِهِنْگ «3» مىتواند بسازد. كار ديگر از او نمىآيد. باور كرده بود اين ملت بيچاره روى تبليغاتى كه قدرتهاى پيشرفته و بزرگى كرده بودند. و تبليغات داخلى كه وابستگان به آن قدرتها كرده بودند به اينكه ما بايد همه چيزمان از خارج باشد. و ما باورمان آمده بود يا بسيارى از ما، كه غرب يك نژاد برتر است. همان طور كه هيتلر اين معنا را از قرارى كه شنيدم مىگفته است كه آلمان يك نژاد برتر است، و بعضى از نويسندههاى ما نوشته بودند كه عَمَلهاى كه در آلمان هست و بيلش را دستش گرفته و لب خيابان ايستاده كه برود كار بكند، آن آدم چشم آبى را عقيده بسيارى هست به اينكه براى اداره مملكت مثلًا امثال ما از اشخاصى كه در اين مملكت هستند بهتر و بالاتر مىتواند عمل بكند. اين طرز فكر، ما را آن طور عقب نشانده بود كه اعتقادمان اين بود كه اصلًا از ما كارى ساخته نيست. ارتش ما اگر بخواهد ارتش بشود مستشار لازم دارد. از امريكا يا از اروپا بايد مستشارانى بيايند تا ارتش ما را بتوانند سر و سامان بدهند. ما راجع به صنايع اصلًا نبايد صحبتش را بكنيم. ما يك ملت لولهنگساز هستيم. ما نسبت به صنايع اصلًا نبايد صحبت بكنيم. اين صنايع دربست به عهده اروپاييها و امريكاييهاست.