ما تا بيدار نشويم از اين خواب و تا توجه به اين نكنيم كه ما هم انسان هستيم، و ما هم شخصيت داريم و ما هم ملتهاى بزرگ هستيم، ما هم، مسلمين هم يك ميليارد تقريباً جمعيت با همه وسايل دارند، تا اين معنا را ما باورمان نيايد، نمىرويم دنبال كار. يك جمعيتى اگر نشستند و دستشان را دراز كردند پيش يك جمعيتهاى ديگر كه بده به ما، تمام همّشان اين بود كه هر چه مىخواهد از خارج بيايند و بدهند به شما و ذخاير شما را از اينجا ببرند در ازاى آن چيزى كه مىدهند، اين ملت اگر يك ميليون سال هم زندگى بكند همان حال اوّل است، تنبل بار مىآيد، بىاراده بار مىآيد. اين تبليغات دامنهدارى كه كردند و حالا هم باز مىكنند به گوش شما نبايد برود. شما بايد بيدار بشويد و از اين خوابى كه بيشتر از چند صد سال به ما تزريق كردند و ما را خواب كردند. اول قدم اين است كه ما بيدار بشويم. بفهميم كه ما هم از جنس بشر هستيم و ممالك ديگر و رژيمهاى ديگر و نژادهاى ديگر برتر نيستند از ما. منتها آنها با تبليغاتشان ما را جورى كردند كه هميشه دستمان طرف غرب يا طرف شرق دراز باشد و هر چه مىخواهيم از آنجا براى ما بيايد. اگر ما بيدار بشويم كه ما هم موجودى هستيم مثل ساير موجودات و ما هم انسانى هستيم مثل ساير انسانها و نژاد ما هم نژادى هست مثل ساير نژادها، اگر اين معنا را ما توجه به آن بكنيم و بفهميم كه ما بايد خودمان براى خودمان وسايل زندگى را فراهم كنيم، خودمان براى خودمان كار بكنيم، اگر دستمان را از شرق و غرب كوتاه كنيم و خودمان مشغول فعاليت بشويم، ياد بگيريم لكن بعد از ياد گرفتن خودمان كار بكنيم، نرويم سراغ اينكه بنشينيم تا حتى يكى گليمى هم كه مىخواهيم، يك پتويى هم كه مىخواهيم از آنجا بياورند، يك تفنگى هم كه مىخواهيم از آنجا بياورند، اگر ما به اين معنا توجه كنيم و بيدار بشويم، دنبال بيدارى، اراده پيش مىآيد كه ما بخواهيم كه خودمان وسايل اجتماعى خودمان را فراهم كنيم با كوشش خودمان.
بايد كارهاى خودمان را انجام بدهيم. مدتى مىگذرد و ما خودمان صنعتگر خواهيم شد. آنهايى كه اين صنعتهاى بزرگ را درست كردند، آنها هم انسانهاى يك سر و دو گوشى هستند كه مثل ساير انسانهايند منتها قبل از ما بيدار شدند و ما را خواب كردند. قبل از اينكه ما بيدار بشويم آنها بيدار شدند. و همّ خودشان را صرف اين كردند كه با ايادى خودشان مستقيماً يا به غير مستقيم ما را غافل كنند. ما را خواب كنند و به ما تزريق كنند به اينكه شما نمىتوانيد. حتى تزريق كنند كه شما نمىتوانيد حكومت كنيد. شما نمىتوانيد يك حكومت صحيح داشته باشيد. شما نمىتوانيد يك نظام صحيح داشته باشيد. شما نمىتوانيد يك صنعتى داشته باشيد. اگر ما از اين خواب بيدار نشويم، هر چه فرياد بزنيم فايده ندارد. شعارها فايده ندارد. آن شعارى فايده دارد كه از روى علم باشد و توجه. البته در يك انقلابى و در يك نهضتى اوّلش شعارهاست كه اين نهضت را به پيش مىبرد. و اگر آن شعارها نباشد، انقلاب نمىتواند پيش ببرد، لكن بعد از اينكه انقلاب پيروز شد بايد عمل كرد.
بايد توجه كرد به اينكه ما نبايد هميشه دستمان دراز باشد. يك دستمان طرف غرب دراز باشد، يك دستمان طرف شرق دراز باشد. تا اين دو دست ما طرف شرق و غرب دراز است ما وابسته هستيم. ما كه مىخواهيم وابسته نباشيم بايد اول بيدار بشويم به اينكه ما خودمان هم شخصيت داريم. ما مىتوانيم كار انجام بدهيم.