ما الآن در اوّل قدم هستيم. و بايد كوشش كنيم، همه ملت كوشش كنند، همه ملت كوشش كنند، هر كس در هر جا كه هست كوشش كند. و كوشش اين باشد كه ما بايد وابسته نباشيم. اگر دهقانهاى ما در صحراها و در هر كجا كه هستند اين معنا را بفهمند كه كوشش بايد كرد تا وابسته نبود، و هر كس وابسته است اسير است و ممكن است كه اسارتش زيادتر بشود. اگر آنها در بيابانها اين معنا را احساس كنند، اراده مىكنند كه وابسته نباشند، و اراده مىكنند كه ارزاق خود مملكت را خودشان تهيه كنند. و اگر در كارخانههاى ما اين معنا را متنبّه بشوند كه ما بايد وابسته نباشيم و ما بايد خودمان براى خودمان كار انجام بدهيم، آنها كوشش مىكنند كه كارخانهها را بهتر راه ببرند. و اشخاصى كه مغز تفكر صنعتى دارند اين مغزها را به كار مىاندازند. و بعد از اينكه فهميدند كه بايد براى خودمان كار بكنيم و بايد صنعت را هم- چه صنعت بزرگ، چه صنعت كوچك را- خودمان بايد درست بكنيم، اين مبدأ عمل مىشود كه بعد از آن بيدارى و اين اراده راه بيفتند، و مشغول بشوند و تفكر كنند و مغزها را به كار بيندازند و كار خودشان را خودشان انجام بدهند.