بازرگان پیگیر انحلال، مجلسی می‌‌خواستند که برای غرب سینه بزند

سخنرانی در جمع فرماندهان نظامی (اجتناب ارتش از مداخله در امور سیاسی)
۲۴ خرداد ۱۳۶۰/ ۱۱ شعبان ۱۴۰۱
مجلس خبرگان قانون اساسی,
بازرگان پیگیر انحلال، مجلسی می‌‌خواستند که برای غرب سینه بزند

ما اگر احتمال این معنا را بدهیم که این جریانی که در روزنامه‌ها دیده می‌شود و دیده‌ شد، جریان برای این جهت باشد که این کشور را نگذارند ثبات پیدا بکند [باید دنبال کنیم‌] آن قضیه رفراندم و قبل از او، قضیه طرح آنکه مجلس خبرگان منحل بشود که در زمان دولت موقت این طرح شد و بعد هم معلوم شد که اساسش از امیر انتظام بوده و آن مسائل. آن وقت آمدند آقایان پیش ما؛ همه این آقایانی که، آقای بازرگان و رفقایش گفتند: ما خیال داریم این مجلس را منحلش کنیم. من گفتم: شما چه کاره هستید اصلش که می‌خواهید این کار را بکنید! شما چه سمتی دارید که بتوانید مجلس منحل کنید؟ پا شوید بروید سراغ کارتان. وقتی دیدند محکم است مساله، کنار رفتند.
مسئله انحلال مجلس خبرگان روی این زمینه بود که آنهایی که توجه به مسائل دارند، این آقایان را که توجه به مسائل و ریشه‌های مسائل کم دارند وادار کردند؛ روی این زمینه که دیدند مجلس خبرگان یک مجلس اسلامی شد، یک مجلسی شد که اکثرش از علما هستند. اینها از اینها می‌ترسند- خوب، از این علما می‌ترسند- ضربه خوردند، دیدند یک مجلسی است که مجلس علماست؛ اینها اگر قانون بنویسند، یک قانونی می‌نویسند که با مزاج غرب و شرق سازش ندارد و آن غیر آنی است که شرقی می‌خواهد یا غربی می‌خواهد. از این جهت، این آقایان را وسوسه کردند، وادار کردند. این آقایان هم توجه به مسائل خیلی ندارند- مع الاسف- با اینکه بودند در مسائل سیاسی. و از این جهت، آن طرح را درست کردند.
دنبال همان مسائل، قضیه رفراندم پیش آمد، در روزنامه‌ها شروع کردند گفتن و بلکه برگرداندن به زمان 22 بهمن. در لسان یکی از همین آقایان بود [که‌] معنای برگشتن به 22 بهمن، یعنی برگردیم به همان زمان قبل از 22 و شاهنشاهی، اینکه برگردیم به آن وقتی که [انقلاب‌] کردیم [و] همه این چیزهایی که تا حالا درست کردیم هیچ، بیاییم به هم بزنیم همه را! چیزی را که دو سال است برای آرامش و استقرار جمهوری اسلامی درست شده است ما بیاییم به همش بزنیم، بگوییم حالا اینکه نشد به [رای‌] ما، دوباره رای‌ بگیریم ببینیم چه می‌شود! احتیاطی است دیگر. برای چه؟ برای اینکه اینها دیدند که خوب، مجلس هم که شد یک مجلسی که اکثرش اهل علم و علما هستند و اکثریت قاطعش مسلمانهای پر و پا قرص هستند و همین طور در دولت هم یک دولتی است که اسلامی است و پر و پا قرص، قوه قضائیه هم یک قوه قضایی است که در کف مسلمانها و مسلمانهای پر و پا قرص است و این غیر آنی است که ما می‌خواهیم، غیر آنی است که آنها می‌خواستند.
آنها می‌خواستند که یک مجلسی باشد [به‌] صورت مجلس؛ مثل بعضی مجالس سابق، که بود و افرادی باشند از همین افرادی که درست شده است و می‌شود و سینه برای غرب می‌زنند. و دیدند نشد این. از این جهت، دنبال این افتادند که ما همه بساط را به هم بزنیم! باز دو سه سال بنشینیم دوباره رفراندم کنیم: رفراندم برای اصل جمهوری! حالا اگر برای اصل جمهوریش هم نگویند، رفراندم برای قانون اساسی؛ رفراندم برای رئیس جمهور، رفراندم برای مجلس؛ رفراندم کنیم برای اینها. این معنایش چیست؟ معنایش این است که ثبات این مملکت را از دست بگیرند. اینکه الآن ثبات دارد و از افتخارات این انقلاب است که در ظرف یک سال همه این چیزها درست شد، این را از دست بگیرند، بگویند حالا نشد، دوباره از سر! دوباره از سر!؛ آراءْ [آراءِ] مردم است. خوب، اگر میزان آراء مردم است، آراء مردم است اینها که هستند. اینها که از اروپا نیامده‌اند! اینها آراء همین مردم‌اند؛ همین مردم‌اند که به مجلس رای دادند، وکیل تعیین کردند؛ همین مردم‌اند که به جمهوری اسلامی رای دادند و همین مردم‌اند که به قانون اساسی رای دادند و همین مردم‌اند که همه چیز را خودشان ایجاد کردند.