آن کسی هم که اینها خودشان قبول دارند- و لو دروغ میگویند بعضیشان- دکتر مصدق هم وقتی که مطلبی پیش آمد، که من حالا یادم نیست، آمد بالا ایستاد و گفت من با خود مردم صحبت میکنم؛ به وکلا کار ندارم؛ وکلا صدای مردمند؛ من با خودشان صحبت میکنم. ما از خودتان رای میخواهیم. ما اگر چنانچه هیچ هم وکیل نگیریم، شما هستید میزان.
ما برای خاطر اینکه این نق نقها کم بشود، گفتیم یک مجلسی هم درست بشود. شما اسمش را «مجلس موسسان» بگذارید، اگر خیلی دلتان میخواهد غربی باشید. اگر خیلی دلتان میخواهد که مردم را به خودتان متوجه کنید، اسمش را بگذارید «مجلس موسسان»؛ و الّا ما با مردم کار داریم.- ما قانون را- قاعده این بود، قانون را بنویسیم، منتشر کنیم در همه بلاد؛ و همه مردم ببینند؛ بعد به آنها بگوییم این را میخواهید یا نه. رفراندم کنیم. ما برای اینکه شماها خیلی دم از «روشنفکری» میزنید! یک قدری هم با شما مسالمت بکنیم. با اینکه هر چه مسالمت کنیم، شما بدتر خواهید کرد! ما میگوییم که مردم خودشان افرادی را تعیین کنند که این قانون اساسی که نوشته شده است بیایند ببینند؛ هر رایی دارند، هر طرحی دارند بدهند؛ میخواهد این رایها رایهای مخالف با قرآن باشد، میخواهد موافق. منتها ما مخالفهایش را قبول نمیتوانیم بکنیم؛ و شما هم دنبال این هستید که این کار را بکنید. این مجلس را شما اسمش را «مجلس موسسان» بگذارید. ما بعد از این مجلس موسسان هم به خود موکلها، به وکلا ما چه کار داریم، ما شما را میشناسیم؛ ما نوکر شماییم.