اسلام وابستگى شما را و خودمان را به ديگران منكر است. مىگويد نبايد صنعت ما وابسته باشد؛ نبايد زراعت ما وابسته باشد؛ ادارات ما وابسته باشد؛ نبايد اقتصاد ما وابسته باشد؛ نبايد فرهنگ ما وابسته به غير باشد؛ نبايد مستشارها بيايند ما را اداره كنند. خودمان، خودمان را بايد اداره كنيم.
نبايد نظام ما را مستشارهاى امريكايى بيايند درست بكنند. آنها كه نمىخواهند درست بكنند؛ آنها مىخواهند اصلًا خراب بكنند. مستشارها كه مىآيند نمىخواهند كه ما را تعليم بدهند؛ مىخواهند نگذارند ما تعليم بگيريم؛ مىخواهند ما را متوقف كنند. دانشگاههاى ما را نمىگذارند كه درست آن طورى كه بايد اداره بشود، دانشگاه وابسته است. دانشگاه وابسته شد، بايد تا آخر همين باشد كه هى دستش دراز باشد] ... [. وابستگى فكرى خود را بيرون بياوريم. خودمان را از وابستگى فكرى بيرون بياوريم كه فكرهايمان اين نباشد كه ما چيزى خودمان نداريم، هر چه هست آنجاست.