و آن یک کلمه که میخواهم عرض کنم این است که آقایان همان طور که زحمت کشیدند این مدت، و بحمد الله تمام کردند این خدمت را، در بلادشان که میروند، مردم را دعوت کنند به اینکه بیتفاوت نباشند راجع به آن چیزی که سرنوشتشان هست.
سرنوشت ما آن قانون اساسی است. اگر بنا باشد که مردم بیتفاوت باشند معنایش این است که به اسلام بیتفاوت، به سرنوشتشان بیتفاوت، به کشورشان بیتفاوت. و این علاوه بر اینکه، انعکاسش در دنیا انعکاس بسیار ناجوری است، پیش اسلام و اولیای اسلام هم یک انعکاس بدی دارد.
این یک تکلیفی است برای همه ما که راجع به اموری که مربوط به سرنوشت ملتمان، مربوط به اسلام است، ما بیتفاوت نباشیم. بلکه با تمام قوهای که داریم تعقیب کنیم که ان شاء الله مسائل تمام بشود؛ و قانون تصویب بشود. نه همین که اکثریت داشته باشند. آن اکثریتی که رفراندم داشت، ما آن اکثریت را طالبیم. و الّا اکثریت که معلوم است، اکثر مردم مسلماند.
اما ممکن است که یک وقت این هیاهویی که در اطراف این مسائل شده است، و اینهایی که میخواهند نگذارند این نهضت به ثمر برسد، تبلیغات سوء این طرف و آن طرف، مع الاسف بعضی از خودمان هم بیتوجه به مسائل، باز راجع به قانون اساسی صحبتی میکنند. این صحیح نیست. برای اینکه ملت این آقایان را تعیین کرده است.
ما حق نداریم که چیزی که خود ملت تعیین کرده است ماها [در آن] دخالت بکنیم. ما هم تابع ملت هستیم. ملت آقایان را تعیین کرده است. آقایان هم آن قانون را نوشتهاند. تصویب کردهاند. و آقایان هم اهل خبره هستند. و آن طوری که ملت میخواستند، اینها را تمام کردند. دیگر بعد از این هی صحبت کردن از اینکه «فلان ماده چطوری است، با غرب نمیسازد» ما تا آمدیم مغز این آقایان را از غربزدگی خارج کنیم، پشت هشتم ما شاید بشود این کار. من نمیدانم آقایان از غرب چه دیدهاند؟ غرب همین است که شما ملاحظه میکنید که این طور جنایات میکنند.