عوض اینکه برای این پابرهنهها، برای این ضعفا، برای اینهایی که زحمت کشیدند و شما را به اینجا رساندند و حالا هم توقع از شما خیلی ندارند برای اینکه یک آب و نانی، یک آبی، یک نانی، یک برقی، یک چیزها [یی] آن چیزهای اولیه را به اینها برسانید؛ از این غفلت کنید و بروید سراغ جنگ اعصاب و بساط، خوب، این همان است که آن وقت امریکا میکرد، حالا شما میکنید. آن وقت آن طاغوت میکرد، حالا شما میکنید. شما هم طاغوتید، آنها هم طاغوتند. فرقی نمیکند؛ یکی شیطان است، یکی شیطان کوچکتر.
اگر بنا باشد که شما به جای اینکه اقتصاد مردم را درست کنید، به جای اینکه این کشور را بررسی کنید، ببینید کجاهاست که مخروبه است و مردم از همه چیز ساقط هستند، به جای این اگر بنشینید سر مسند و با حرف و با فحاشی به هم، مسائل را غفلت از آن بکنید، این همان است که قدرتهای بزرگ میخواهند تا این مملکت خرابه بماند و صدای مردم درآید. این همان است. شما هم عمال امریکایید، منتها ملتفت نیستید! یک عاملی داریم که مستقیماً از سفارت امریکا دستور میگیرد، یک عاملی داریم که برای او کار میکند و خودش نمیفهمد. خود آدم نمیفهمد که برای کی دارد کار میکند. اگر شما به مردم کار نداشته باشید، به مصالح مردم، به مصالح کشور کار نداشته باشید، فقط مشغول این باشید که من چطور، شما چطور، من چطورم، شما چطورید، مردم با من هستند، مردم با شما هستند، اگر فکر این باشید، این همان است که امریکا میخواهد و شما از عمال امریکا هستید و در عذاب با آنهایی که از عمال امریکا بودند با توجه، مشترک هستید، با کم و زیادش.